شما اینجا هستید: فهرست کتاب آواز دهل: پژوهشی در تعالیم منسوب به میرزاحسینعلی نوری معروف به بهاءالله »»»  قسمت مقدمه صص 1-20

برای بازگشت به فهرست اینجا را کلیک کنید.

برای دانلود کل کتاب به صورت پی دی اف اینجا را کلیک کنید.





ص 1

 

مقدمه چاپ دوم

از آنجا که پس از تدوین و چاپ نخست مجموعه آواز دهل، با همت و سعی وافر همکاران علمی، به مجموعه هایی دیگر از منابع دست اول بهایی دست یافتیم، بر آن شدیم تا در ویرایش دوم کتاب از آن منابع استفاده نماییم. لذا چاپ دوم کتاب، همراه با تجدید نظر و اضافات جدید ویرایش شده است. همچنین در این چاپ، بر خلاف چاپ نخست، هر تعلیم در یک جلد ارائه نشده، بلکه تمامی دوازده تعلیم به صورت یکپارچه در یک مجلد مورد بررسی و نشر قرار گرفته اند.

همانند چاپ اول، برای دسترسی آسان پژوهشگران به منابع، در این ویرایش نیز عین متن مورد اشاره در پاورقی ها تکرار شده است. ضمنا، برخی متون بهایی به زبان انگلیسی نیز به کتاب اضافه شده که ترجمه ی فارسی آن ها تاکنون موجود نبوده است.


فایل کتاب به زبان فارسی و ترجمه ی انگلیسی آن، به ترتیب از وبسایت www.bahaibahai.com و www.bahaibahai.com/eng قابل دانلود هستند. نسخه ها و ویرایش های آتی کتاب نیز در همین آدرس ها بارگذاری خواهند شد.

شما می توانید از بخش نظرات و ارتباط با ما در وبسایت های مذکور نظرات و سوالات خود را با ما در میان بگذارید. امیدواریم که این مجموعه مورد توجه پژوهشگران محترم و تمام حقیقت جویان قرار گیرد.





ص 2

 

dibache

خداوند بهشت را آفرید و آن را با برترین زینت ها آراست ...

آنگاه انسان ها را آفرید و از میان ایشان، پاک ترین و ممتازترین شان را برگزید، آنها را سفیران خود بین آدمیان قرار داد تا در میان مردمان رفته و همگان را به میهمانی بزرگ خدا در بهشت دعوت کنند. اما ...

اما عموم انسان ها از دعوت فرستادگان الهی به حق جویی و حق پذیری روی برتافتند و در وادی گمراهی فرو رفتند.

تاریخ، بارها و بارها تکرار شد و هربار آدمیان، اشتباه گذشتگان خویش را تکرار کردند. ریسمان محکم الهی را رها نموده، به تار عنکبوت لذائذ دنیا چنگ زدند و تبعیت از گذشتگان را بر حق جویی و حق پذیری ترجیح دادند.

امروز نیز انتخاب با من و توست.

می توانیم بر هدایت هادیان الهی، چشم و گوش بربندیم و پا جای پای گمراهان بگذاریم یا می توانیم رستگاری را انتخاب کنیم، پیام حق را شنیده، به آن عامل شویم و در زمره ی هدایت شدگان قرار گیریم.

انتخاب با من و توست!





ص 3

saraghaz

بهاییت، تداوم حرکت جوانی اهل شیراز، به نام علی محمد شیرازی[1] مشهور به «باب» بود. وی در عصر محمد شاه قاجار طی چند مرحله، ابتدا خویش را بابِ[2] مهدی موعود،[3] سپس، خودِ مهدی،[4] بعد پیامبر عصر جدید[5] و در آخر، هستی و ذات خدا[6] معرفی کرد.





ص 4

علیمحد باب

 تصویر علی محمد شیرازی معروف به باب، مؤسس بابیه

علی محمد باب، کتابی به نام بیان، آن هم به دو زبان، اما هر دو را ناقص نازل ساخت.[7] وی در همین کتاب بیان، مریدان را به ظهور «من یظهره الله»[8] پس از حدود 1500 سال از مرگ خود بشارت داد.[9]

پس از مدتی علی محمد باب در مجلس مناظره ای از گفته های خویش تبرّی جسته، اظهار ندامت نمود. وی که از عهده ی پاسخ به سوالات ساده ی علما بر نیامده بود، با شرمندگی فراوان، توبه





 ص 5

 

نامه ای خطاب به ناصرالدین میرزا -ولیعهد محمد شاه قاجار- نگاشت. متن این توبه نامه بدین شرح است:

«فداک روحی ... أُشهد الله و من عنده که این بنده ضعیف را مطلق علمی نیست که خلاف رضای خداوند عالم و اهل ولایت او باشد اگر چه به نفسه وجودم ذنب صرف است ... و اگر کلماتی که خلاف رضای او بوده از قلم جاری شده غرضم عصیان نبوده و در هر حال مستغفر و تائب ام حضرت او را و این بنده را مطلق علمی نیست که منوط به ادعایی باشد استَغفِرُالله رَبّی وَ أتُوبُ إلَیهِ مِن أن ینسَبَ إلَی أمرٌ. و بعضی مناجات و کلمات که از لسان جاری شده دلیل بر هیچ امری نیست و مدعی نیابت خاصه حضرت حجت الله علیه السلام را محض ادعا مبطل است و این بنده را چنین ادعایی نبوده و نه ادعای دیگر. مستدعی از الطاف حضرت شاهنشاهی و آن حضرت چنان است که این دعاگو را به الطاف و عنایت سلطانی و رأفت و رحمت خود سرافراز فرمایند. والسلام.»[10]

پس از اعدام علی محمد باب به جرم آشوبگری، میان مریدانش جهت تصاحب منصب جانشینی، نزاع های گوناگونی در گرفت که همراه با کشتار کثیری از مردم بود.[11]

در نهایت میرزا حسینعلی نوری[12] معروف به بهاءالله، موفق ترین چهره در میان مدعیان شد و خود را «من یظهره الله» خواند. آن هم تنها حدود 18 سال پس از مرگ باب.





 ص 6

Bab repentance letter

تصویر توبه نامه ی علی محمد باب از ادعای بابیت، قائمیت، و نبوت





ص 7

 

میرزا حسینعلی با دیدن مریدانی که هر چه را می گفت وحی می پنداشتند، تا ادعای خدایی[13] و خدا آفرینی[14] نیز پیش رفت و در ادعایی مشابه علی محمد باب که خود را ذات خدا خوانده بود، ادعا کرد که نفس او همان نفس خداست و باقی بودن خدا به علت باقی بودن نفس مهیمن و قیوم بهاءالله است.[15] در این باره در فصل چهارم، قسمت مربوط به دانش بهاءالله، بیشتر سخن خواهیم گفت.

بهاییت، بعدها در عصر جانشینان بهاءالله، خصوصا شوقی افندی،[16] با استمداد از مدل های سازمانی متداول در غرب، سازمان هایی عریض و طویل - از جمله بیت العدل- برای اداره ی جامعه بهاییان و تبلیغ سازمان یافته ی این فرقه در جهان پدید آورد.





ص 8

 bahaullah

دو تصویر مختلف و یک نقاشی از میرزا حسین علی نوری معروف به بهاءالله، رهبر بهاییان





ص 9

 

مهم ترین عنوان های تبلیغی بهاییان در اثبات امتیاز خود بر دیگران، شعارها و جملاتی است كه به نام «تعالیم بهایی» با افتخار فراوان آن را تبلیغ می کنند. منشاء نگارش این تعلیمات به زمانی باز می گردد که بهاءالله و عبدالبهاء[17] در خاك عثمانی و به ویژه در بغداد و اسلامبول سکونت داشتند. در آن سرزمین با موج جدیدی از افكار غربیان آشنا شدند. چون دریافتند كه این اندیشه ها در شرق، تازگی دارد و می تواند زمینه ای برای جلب نظر مردم باشد، آنها را با برخی مفاهیم شرقی و اسلامی آمیختند و به نام تعالیم بهایی، به احبّا[18]عرضه نمودند.[19]

این اتفاق، چنان آشکار بود که عبدالبهاء را ناچار ساخت درباره ی شباهت سخنان رهبران بهاییت با اندیشه های متفکران غربی، توضیح دهد:

«چون از حضرت عبدالبهاء سؤال شد آیا حضرت بهاءالله در کتب و تألیفات غربیان مخصوصاً مطالعه فرموده و تعالیم خود را بر طبق آنها تنظیم نموده اند، در جواب فرمودند، کتب و آثار حضرت بهاءالله مدّتها پیش در حوالی سال ١٨٧٠ مسیحی نوشته شده و به چاپ رسیده و شامل اصول و افکار عالیه ایست که تازگی در غرب معروفیت یافته در حالیکه در آن زمان این افکار در غرب بخاطر کسی خطور نکرده و چاپ نشده بود.»[20]





ص 10

 

اما نکته ی قابل تأمل اینجاست که بسیاری از مباحث مطرح شده در این تعالیم، توسط دیگران و سال ها پیش از 1870 میلادی بیان شده است. گواه این ادعا نیز در ادامه ذیل تعالیم مربوطه ارائه گردیده است.

نکته ی مهم دیگر، این است که با وجود نگارش آثار بهاءالله حوالی سال 1870 میلادی، هیچ گاه موضوع «تعالیم بهایی» با این همه تفصیل و ترتیب و تأکید توسط وی مطرح نشد. در واقع سال ها پس از مرگ بهاءالله، پسرش عبدالبهاء، موضوع تعالیم چندگانه ی بهاییت را مطرح کرد. در آن زمان نیز بسیاری از این مباحث، در دنیا و خصوصا غرب به شدت مطرح و قابل توجه بود.

عبدالبهاء مدعی بود پدرش تعالیم نابی برای بشریت به ارمغان آورده که نمونه اش را هیچ جای دیگر نمی توان یافت.[21] او در توضیح هر تعلیم، به سخنان پراکنده ی پدر اشاره می کرد و می کوشید با یافتن کلامی از سخنان بهاءالله این تعالیم را به وی نسبت دهد.

اما چنین تلاشی، هیچ گاه حقیقت پذیرانی را که می دانستند تعالیم مذکور به دست بهاءالله نوشته نشده، بلکه سال ها پس از وی، توسط فرزندش، عبدالبهاء مدوّن گشته، قانع نکرد. با وجود اصرار عبدالبهاء بر اینکه این تعالیم، آموزه های ناب پدر ایشان (بهاءالله) بوده، نقش پررنگ عبدالبهاء در تدوین و نشر تعالیم به وضوح قابل رؤیت است؛ تا آنجا که حتی در برخی تعالیم نظر بهاءالله، با تعلیم پسرش عبدالبهاء کاملاً مغایرت دارد. به دلیل کثرت اینگونه تناقضات، از طرح آنها در این بخش، چشم می پوشیم و بررسی آنها را به فصول آتی، ذیل تعالیم مربوطه وا می گذاریم.





ص 11

 

فارغ از نحوه ی تدوین، این تعالیم، به عنوان مهم ترین دستورهای اجتماعی مکتب بهایی به شمار می آید و نزد بهاییان بسیار مهم و ارزشمند است. رهبران بهایی آن قدر در توصیف این تعالیم سخن رانده اند که گویی، تنها راه سعادت بشریت، همین تعالیم هستند. به عنوان نمونه عبدالبهاء می گوید:

«تعالیم حضرت بهاءالله جامع جمیع تعالیم است و واضح و مشهود است که نجاح و فلاح بدون این تعالیم از برای عالم انسانی ممتنع و محال و هر فرقه ای از عالم انسانی نهایت آمال خویش را در این تعالیم آسمانی موجود و مشهود بیند.»[22]

 b011

وی در سخنرانی هایش ادعا می کرده که تا قبل از تولد امر بهایی صحبتی از این تعالیم نبوده. این موضوع در برخی مواقع به صورت کلی و سربسته بیان می شده:

«این تعالیم، پیش از ظهور بهاءالله كلمه ای از آن در ایران مسموع نشده بود. این را تحقیق فرمایید تا بر شما ظاهر و آشكار شود.»[23]

و در برخی مواقع نیز ضمن نام بردن از تک تک تعالیم، برای شنوندگان از همه جا بی خبر وانمود می کرده که این تعالیم همه جدید و بدیع هستند.به سخنرانی زیر در مصر توجه کنید:

«نداء اللّه چنان بلند شد که جمیع گوشها ملتذّ گردید و همه ارواح مهتزّ و عقول متحیر که این چه ندائی است که بلند است این چه کوکبی است که طالع است یکی حیران بود یکی تحقیق مینمود





ص 12

 

 

یکی بیان برهان میکرد جمیع میگفتند تعالیم حضرت بهاء اللّه فی الحقیقه مثل ندارد روح این عصر است و نور این قرن. نهایت اعتراض این بود اگر نفسی میگفت در انجیل هم شبیه این تعالیم هست، میگفتیم از جمله این تعالیم وحدت عالم انسانی است، این در کدام کتاب است نشان بدهید و صلح عمومی است، این در کدام کتاب است و دین باید سبب محبّت و الفت باشد اگر نباشد عدم دین بهتر است، در کدام کتاب است و دین باید مطابق با عقل سلیم و علم صحیح باشد، این در کدام کتاب است و مساوات بین رجال و نساء، در کدام کتاب است و ترک تعصّب مذهبی و دینی و تعصّب وطنی و تعصّب سیاسی و تعصّب جنسی است، و این در کدام کتاب است و از این قبیل و السّلام.»[24]

عبارات زیر هم در آمریکا بیان شده اند:

«من با شما دربارهی تعالیم مخصوص بها الله سخن می گویم. تمام اصولی که در گذشته بر زبان پیامبران الهی جاری گشته اند در سخنان بهاءالله یافت می شوند؛ اما اضافه بر این ها، او تعالیم خاص و جدیدی را نازل کرده که در هیچ کدام از کتب مقدس گذشته یافت نمی شوند. من برخی از آن ها را اینجا ذکر می کنم و مابقی را که بسیار هستند، می توانید در کتب، الواح و نامه هایی که توسط بهاءالله نوشته شده اند مانند کلمات مکنونه، بشارات، کلمات فردوسیه، تجلیات، طرازات و غیره بیابید. همچنین در کتاب اقدس تعالیم جدیدی وجود دارند که در هیچ کدام از کتب و الواح پیامبران گذشته یافت نمی شوند ... بهاءالله این [تقسیم بندی] را با اعلام وحدت عالم انسانی از میان برداشت و این اصل مخصوص تعالیم اوست ... یکی دیگر از تعالیم جدید نازل شده توسط بهاءالله دستور برای تحری حقیقت است ... بهاءالله اعلام کرده که بنیان تمامی ادیان الهی یکی است و وحدت حقیقت است و حقیقت وحدت است و تعدد پذیر نیست. این تعلیم، جدید و مخصوص این ظهور است ... او اصلی جدید برای امروز اعلام می دارد و آن اینست که دین باید عامل وحدت، هماهنگی و توافق میان بشریت باشد ... تطابق تعالیم مذهبی با عقل افق جدیدی است که بهاءالله برای روح انسان گشوده ... او تساوی زن و





ص 13

 

مرد را پایه گذاری کرده است و این (آموزه) منحصرا در تعالیم او وجود دارد زیرا تمام ادیان مرد را بالاتر از زن قرار داده اند ... اصل جدید مذهبی دیگر این است که تعصب و کوته فکری فرقه ای، مذهبی، وطنی، و سیاسی نابود کننده ی بنیان اتحاد انسان ها هستند ... بهاءالله تضمین کرده که صلح جهانی یک دستاورد بنیادی دین خداست و صلح میان تمام ملت ها، دولت ها، مردم، ادیان، نژادها، و تمام نوع بشریت برقرار خواهد شد. این امر یکی از ویژگی های مخصوص این ظهور است که در کلام خدا نازل شده ... بهاءالله اعلام می دارد که تمام بشریت باید کسب علم کنند و با سواد باشند. این یک اصل لازم برای عقیده داشتن و پایبندی به مذهب است و از ویژگی های جدید این ظهور است. او راه حل و چاره ی مسائل اقتصادی را ارائه کرده است. هیچ کدام از کتب مذهبی پیامبران پیشین درباره ی این امر مهم بشری سخن نگفته اند ... مهمترین ویژگی ظهور بهاءالله تعلیم منحصر به فردی است که توسط هیچ کدام از پیامبران پیشین مطرح نگردیده و آن انتصاب و گماشتن مرکز میثاق است ... شما از من سوال کردید که چه تعالیم جدیدی توسط او نازل شده اند و من برخی از آن ها را ذکر کردم. تعالیم بسیار دیگری وجود دارند اما وقت به من اجازه نمی دهد تا آن ها را امشب بیان کنم.»[25]





ص 14

 

البته شایان ذکر است با وجود چنین ادعایی مبنی بر بدیع و جدید بودن این آموزه ها، خود عبدالبهاء در برخی نوشته هایش صریحا اعلام نموده آنچه بهاءالله آورده، همان است که انبیاء گذشته آورده اند و ایشان فقط مرور و تجدید نموده اند.[26]





ص 15

 

تعالیم منسوب به بهاءالله

تعالیمی که به بهاءالله و بهاییت منتسب شده، تعداد مشخصی ندارند و در آثار بهایی بین 8 تا 14 عدد ذکر شده اند. كتب بهایی در تقدم و تأخر آنها نیز اختلاف دارند. اما بیشتر با نام تعالیم دوازده گانه شهرت یافته اند. مهم ترین این تعالیم، عبارتند از:

  1. تحرّی حقیقت و ترك تقالید
  2. وحدت عالم انسانی
  3. دین باید سبب الفت و محبت باشد
  4. تطابق دین با علم و عقل
  5. ترک تعصّبات
  6. تعدیل معیشت عمومی
  7. بیت العدل و محكمه ی كبری[27]
  8. تعلیم و تربیت عمومی و اجباری
  9. وحدت لسان و خط برای عالمیان
  10. تساوی حقوق رجال و نساء
  11. صلح عمومی و تحریم جنگ
  12. جهان بشری محتاج نفثات روح القدس است.




ص 16

 

رویکرد این کتاب، در بررسی تعالیم بهایی

برای بهره مندی بیشتر از این پژوهش، چند رویکرد اصلی و مهم لحاظ گردیده که نظر خوانندگان محترم را به آنها جلب می نماییم:

رویکرد نخست: دوری از تعصّب

نوشتار حاضر، به دور از هرگونه جانبداری از شخص، گروه و یا دین خاصی تألیف شده است. روش نویسندگان این کتاب در تحلیل سخنان مؤ سّسان بهاییت، تحرّی حقیقت و استمداد از موهبت الهی عقل بوده است. چراکه از نظر پژوهشگران این مجموعه، عقل، یگانه حجت استوار الهی برای تشخیص حق از باطل است.

رویکرد دوم: استفاده از منابع مستند

مبنای این پژوهش در نقل قول های بهایی، استفاده از منابع دست اول ایشان و استناد صحیح و دقیق به متون و کتاب های مورد تایید بهاییت بوده است. منابع صحیح مآخذ استفاده شده در تحقیق، به صورت پاورقی، بیان شده تا خوانندگان بتوانند به سهولت، عین عبارات را بدون مراجعه به اصل منابع، مشاهده فرمایند. بدین منظور، وقت و دقت بسیاری صرف تطبیق موارد نقل شده گردیده تا سخنی بدون مدرک مستند بیان نشود. برای رعایت امانت، نگارش و علامت گذاری جملاتِ نقل قول شده، همانند منبع اصلی آمده است. البته درپاره ای از موارد، نسبت به اهمیت کلمه یا عبارتی نظر داشته ایم که زیر آن خط کشیده شده است.

ضمناً از آن جا که نثر متون بهایی، نثری غیر متعارف است، مضمونِ برخی از جملات، بازنویسی شده و با حروف متمایز، تحت عنوان «بیان ساده تر» آمده است.





ص 17

 

رویکرد سوم: یکسان بودن سیر پژوهش در تمامی تعالیم

هر کدام از تعالیم دوازده گانه، از سه دیدگاه مختلف بررسی می شود که در ادامه به معرفی این دیدگاه ها خواهیم پرداخت. سپس در بخشی با عنوان «بخوانیم و بیاندیشیم» مقایسه ای اجمالی بین گفتار بزرگان بهاییت ارائه می گردد و در نهایت، یک جمع بندی مختصر از تعلیم مذکور، بیان می شود.

******

دیدگاه های سه گانه ی این پژوهش در بررسی تعالیم بهایی

دیدگاه نخست: آیا این تعالیم تازگی دارند؟

آیا این تعالیم همانطور که عبدالبهاء و بهاییان ادعای آن را دارند، گفته هایی کاملا جدیدند؟ آیا پیش از ایشان هیچ دین، مکتب، اندیشمند و یا صاحب نظری آنها را بیان نکرده است؟ آیا همانگونه که عبدالبهاء ادعا کرده، پیش از ظهور بهاءالله كلمه ای از آن در ایران مسموع نشده بود[28]؟

و یا برعکس، همانگونه که خود عبدالبهاء در جایی دیگر اذعان کرده، اساس این تعالیم، همان تعالیم انبیاء است[29] که بهاءالله دوباره آنها را تجدید نموده است؟[30]





 ص 18

 

دیدگاه دوم: آیا خود بهاییان به این تعالیم عامل بوده اند؟

آیا در سیره ی عملی مؤسسین بهاییت، این تعالیم رعایت می شده است یا صرفا شعار آن را سر می داده اند و از رنگ و لعاب تعالیم، در جهت تبلیغ مسلک خویش استفاده می کرده اند؟

عبدالبهاء می گوید:

«جمیع ملل عالم از حیث اقوال كامل اند، جمیع ذكر می كنند كه محبّ خیرند، جمیع می گویند صدق مقبول است و كذب مذموم ... ولی جمیع اینها در عالم قول می ماند، عملی در میان نیست.»[31]

b018 

 

«انسان اگر بداند كه علم ممدوح است عالم نمی شود، انسان اگر بداند عزت مقبول است، عزیـز نمی شود و علی هذا القیـاس، دانستن سبب حصول نیست.»[32]

پس با توجه به گفته های بزرگانی همچون عبدالبهاء، اگر خود بهاییان و در رأس آنها رهبران شان به تعالیم عمل نکنند، دیگر این مطالب مزیتی برای بهاییت محسوب نمی گردد.





ص 19

 

دیدگاه سوم: آیا این تعالیم، عقلانی و منطقی هستند؟

اینکه گفته ای در ظاهر منطقی به نظر برسد، دلیل صحت محتوای آن نیست. برای روشن شدن موضوع به این مثال توجه فرمائید:

می گوییم «در باز است» و «باز یک پرنده است»، آیا می توان از دو جمله ی قبل نتیجه گرفت که: «در یک پرنده است»؟ واضح است که از دو جمله ی صحیح، نتیجه ای نادرست اخذ گردیده و به یک مغالطه ی منطقی رسیده ایم.

در بسیاری از موارد، چنین مغالطه هایی، در تعالیم عبدالبهاء قابل رؤیت است. مثلا در تعلیم «جهان بشری محتاج نفثات روح القدس است»، از این حقیقت که «انسان به جز نیازهای جسمانی به معنویات نیز محتاج است» و این واقعیت که «جهان بشری در حال تغییر و تحول است»، به چنین مغالطه ای می رسد که در هر عصری «باید نبوت و دین تجدید گردد.»[33]





ص 20






 

[1]- از 1235 تا 1266 هجری قمری

[2]- باب، به معنای در و به مفهوم نائب است. در واقع علی محمد شیرازی خود را نائب خاص امام زمان و دری برای ارتباط مردم با حضرت، معرفی نمود. در حالی که پس از نواب اربعه و از سال 329 هـ ق. که غیبت کبرای امام زمان آغاز شد، باب نیابت خاص امام زمان نیز مسدود گردید.

-[3] باب در سال 1260 هـ ق. ادعای بابیت کرده بود و این ادعا تا سال 1264 هـ ق. همچنان ادامه داشت. برگرفته از: اشراق خاوری، رحیق مختوم، ج 1، صص 581-585؛ و دستور باب به افزودن این جمله به اذان: «أشهد أن علیاً قبل نبیل باب بقیه الله» یعنی: «شهادت می دهم که علی محمد، باب بقیه الله (امام زمان) است»: اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل (مطالع الانوار)، ص 122. (منظور از علی قبل نبیل، علی محمد است. نبیل از جهت حروف ابجد معادل 92 و برابر با ابجد کلمه ی محمد است. علی محمد را به صورت «علی قبل نبیل» آورده یعنی «علی قبل از محمد»)

-[4] «اننی انا القائم الحق الذی انتم بظهوره توعدون» یعنی: من همان قائم حقی هستم که شما به ظهورش وعده داده شده اید»: فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، ج 3، پاورقی ص 160 (هماهنگ با ص 173 کتاب اصلی) ؛ و «چیزی از این مقدمه – بدشت- نگذشت كه حضرت باب ... با اظهار مقام قائمیت و اثبات استقلال و اصالت امر مبارك، قیام پیروان خود را در احتفال بدشت تأیید و نظرات و معتقدات آنان را نسبت به شریعت الهیه تقویت و تصویب فرمودند»: شوقی، قرن بدیع، ص 97.

-[5] علی محمد، دین تازه ای به نام بابیت و کتاب جدیدی به نام «بیان» آورد. عبدالبهاء نیز از باب به عنوان یکی از مظاهر نبوت نام می برد و وی را در کنار پیامبران بزرگ خدا مطرح می کند: «آن مظاهر نبوت کلیه که بالاستقلال اشراق نموده اند مانند حضرت ابراهیم، حضرت موسی ، حضرت عیسی و حضرت محمد و حضرت اعلی (علی محمد باب) و جمال مبارک (بهاءالله)»: عبدالبهاء، مفاوضات، ص116.

-[6] «ان علی قبل نبیل ذات الله و کینونیته» یعنی: «همانا علی قبل نبیل (علی محمد) ذات خدا و هستی اوست»: علی محمد باب، لوح هیکل الدین، ص 5.

-[7] طبق گفته ی باب، باید کتاب بیان در 19 واحد (فصل) و 19 باب نازل می شده است ولی بیان عربی تا پایان واحد یازدهم و بیان فارسی نیز تا باب ده از واحد نه نوشته شده است.

-[8] یعنی کسی که خداوند وی را ظاهر خواهد کرد.

-[9] باب در آثار مختلفش زمان ظهور «من یظهره الله» را متفاوت اعلام نموده است. مثلا: وقت ظهور او را 662 سال بعد از نوشته شدن کتاب بیـان اعلام می کند: برگرفتـه از: علی محمد باب، لوح هیکل الدین، ص 4؛ و حدود 1511 سال بعد (به عدد کلمه ی غیاث یا اغیث) تا دو هزار و یک سال بعد (به عدد کلمه ی مستغاث) از خودش بشارت می دهد. برگرفته از: علی محمد باب، بیان فارسی، واحد 3، باب 15 و واحد 7، باب 10.

-[10]گلپایگانی، کشف الغطاء عن حیل العداء، صص 204 و 205.

-[11] بیست و هفت نفر از بابیه خود را موعود کتاب بیـان خواندند. مانند میرزا یحیی صبح ازل، میرزا حسین علی نوری (معروف به بهاءالله)، میرزا اسدالله دیان، میرزا محمد نبیل زرندی، میرزا غوغای درویش، سید بصیر هند. برگرفته از: فیضی، حضرت بهاءالله، صص 103 و 104. یکی از تبعات این کشت و کشتارها تبعید ازلیان (طرفداران میرزا یحیی صبح ازل) به قبرس و تبعید بهاییان (طرفداران میرزا حسین علی نوری) به فلسطین بود.

-[12] از 1233 تا 1309 هجری قمری

-[13] بهاءالله هنگامی كه در زندان گرفتار بود، چنین نگاشت: «انه لا اله الا انا المسجون الفرید» یعنی: «نیست خدایی جز من زندانی تنها»: بهاءالله، آثار قلم اعلی، ج 1، لوح 39. او در جای دیگر بیانی مشابه دارد و می گوید: «لا اله الاّ انا المسجون الغریب الفرید» یعنی: «نیست خدایی جز من زندانی غریب تنها»: بهاءالله، آثار قلم اعلی، ج 3، لوح 230؛ «كذلك امر ربك اذكان مسجوناً فی اخرب البلاد» یعنی: «اینگونه امر كرد پروردگارت، زمانی كه زندانی بود در خراب ترین شهرها»: بهاءالله، آثار قلم اعلی، ج 1، لوح 57. عبارات مشابه این، در کتب بهاءالله بسیار هستند.

-[14] «کل الالوه من رشح امری تالهت         و کل الربوب من طفح حکمی تَربَّت» یعنی: همه ی خدایان از نشت فرمان من خدا شدند و همه ی پروردگاران با لبریز شدن از حکم من پرورگار گشتند: عبدالبهاء، مکاتیب، ج 2، ص 255.

[15]- «هو الباقی ببقاء نفسی المهیمن القیوم لان نفسی نفسه لو انتم تشعرون» یعنی: «او باقیست به علت بقای نفس پیروز و دائمی من، زیرا نفس من نفس اوست، اگر شعور دارید»: بهاءالله، آثار قلم اعلی، ج 2، لوح 81. شاید بعضی ایراد بگیرند که در اینجا خداوند می گوید بهاءالله باقی است به علت باقی بودن نفس خدا. پاسخ این است که بهاءالله اکثر الواحش را با عبارات مشابه و در توصیف خدا شروع می کند مثلا در لوح 82 می گوید: «هو الابدع الاقدس الابهی» یا در لوح 80 می گوید: «هو العلی الاعلی فی جبروت الابهی». در این لوح نیز همین رویه ادامه دارد. البته حتی اگر فرض کنیم بهاءالله در حال توصیف خود است، باز داستان همان است زیرا او می گوید نفس او و خدا یکی است، لذا در هر صورت معنی جمله یکی خواهد بود.

[16]- نوه ی دختری عبدالبهاء (متولد: 1314 ق. و متوفی: 1377 ق.)

[17]-پسر و جانشین بهاءالله (متولد: 1260 ق. و متوفی: 1340 ق.)                                                    

[18]- بهاءالله، به پیروان خود، لقب احباء الله یعنی دوستان خدا داده است. به طور نمونه می توان به این دو جمله ی وی اشاره نمود: اول، «إعلم بأن الله حرّم على احباء الله لقاء المشرکین و المنافقین» یعنی: «بدان که خدا بر احبایش (بهاییان) دیدار با مشرکین و منافقین را حرام کرده است»: اشراق خاوری، مائده آسمانی، ج 4، ص 280 (به نقل از بهاءالله). دوم،«انتم یا احباء الله كونوا سحاب الفضل لمن آمن بالله و بآیاته و عذاب المحتوم لمن كفر بالله و كان من المشركین» یعنی: «ای احبای خدا، ابر فضل باشید برای آن که به خدا و آیاتش ایمان آورده، و عذاب حتمی باشید برای کسی که به خدا کافر شده و از مشرکان است»: بهاءالله، مجموعه الواح مبارکه، ص 216.

-[19] در تعلیم مربوط به بیت العدل و تأسیس محکمه کبری به برخی مستندات و شواهد این موضوع اشاره خواهیم نمود.

-[20] اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، صص 58 و 59.

-[21] «جمیع می گفتند: تعالیم حضرت بهاءالله فی الحقیقه مثل ندارد، روح این عصر است و نور این قرن»: عبدالبهاء، خطابات، ج 3، ص 78؛ و«تعالیم حضرت بهاءالله جامع جمیع تعالیم است و واضح و مشهود است که نجاح و فلاح بدون این تعالیم از برای عالم انسانی ممتنع و محال و هر فرقه ای از عالم انسانی نهایت آمال خویش را در این تعالیم آسمانی موجود و مشهود بیند»: عبدالبهاء، خطابات، ج 3، صص 24 و 25.

-[22] عبدالبهاء، خطابات، ج 3، صص 24 و 25.

-[23] عبدالبهاء، مکاتیب، ج 3، ص 114.

[24]- عبدالبهاء، خطابات، ج 3، ص 78.

[25]- “I will speak to you concerning the special teachings of Baha’u’llah. All the divine principles announced by the tongue of the Prophets of the past are to be found in the words of Baha’u’llah; but in addition to these He has revealed certain new teachings which are not found in any of the sacred Books of former times. I shall mention some of them; the others, which are many in number, may be found in the Books, Tablets and Epistles written by Baha’u’llah—such as the Hidden Words, the Glad Tidings, the Words of Paradise, Tajalliyat, Tarazat and others. Likewise, in the Kitab-i-Aqdas there are new teachings which cannot be found in any of the past Books or Epistles of the Prophets . . . Baha’u’llah removed this by proclaiming the oneness of the world of humanity, and this principle is specialized in His teachings . . . Another new principle revealed by Baha’u’llah is the injunction to investigate truth . . . Baha’u’llah has announced that the foundation of all the religions of God is one, that oneness is truth and truth is oneness which does not admit of plurality. This teaching is new and specialized to this Manifestation . . . He sets forth a new principle for this day in the announcement that religion must be the cause of unity, harmony and agreement among mankind . . . The harmony of religious belief with reason is a new vista which Baha’u’llah has opened for the soul of man . . . He establishes the equality of man and woman. This is peculiar to the teachings of Baha’u’llah, for all other religions have placed man above woman . . . A new religious principle is that prejudice and fanaticism—whether sectarian, denominational, patriotic or political—are destructive to the foundation of human solidarity . . . Universal peace is assured by Baha’u’llah as a fundamental accomplishment of the religion of God—that peace shall prevail among nations, governments and peoples, among religions, races and all conditions of mankind. This is one of the special characteristics of the Word of God revealed in this Manifestation . . . Baha’u’llah declares that all mankind should attain knowledge and acquire an education. This is a necessary principle of religious belief and observance, characteristically new in this dispensation. He has set forth the solution and provided the remedy for the economic question. No religious Books of the past Prophets speak of this important human problem . . . As to the most great characteristic of the revelation of Baha’u’llah, a specific teaching not given by any of the Prophets of the past: It is the ordination and appointment of the Center of the Covenant . . . You have asked me what new principles have been revealed by Him. I have mentioned a few only. There are many others, but time does not permit their mention tonight,”Abdu’l-Baha, The Promulgation of Universal Peace, 2nd ed. (US Baha’i Publishing Trust, 1982), pp. 453–457.

[26]- «حضرت بهاءالله تجدید تعالیم انبیاء فرمود»: عبدالبهاء، خطابات، ج 1، صص 18 و 19؛ و «اساسی كه جمیع پیغمبران گذاشتند آن اساس بهاءالله است»: عبدالبهاء، خطابات، ج2، ص286.

-[27] البته عبدالبهاء در کتاب خطابات، ج 2، تعلیم «تساوی حقوق» را به عنوان تعلیم هفتم معرفی نموده است. اما با توجه به اینکه در تعلیم «وحدت عالم انسانی» و نیز تعلیم «تساوی حقوق زن و مرد»، این مبحث به تفصیل بیان شده است، به منظور آشنایی بیشتر خوانندگان با تعالیم بهاییان، بحث بیت العدل و محکمه ی کبری جایگزین این تعلیم گردیده است.

-[28] «این تعالیم، پیش از ظهور بهاءالله كلمه ای از آن در ایران مسموع نشده بود. این را تحقیق فرمایید تا بر شما ظاهر و آشكار شود»: عبدالبهاء، مکاتیب، ج 3، ص 114.

-[29] «اساسی كه جمیع پیغمبران گذاشتند آن اساس بهاءالله است»: عبدالبهاء، خطابات، ج 2، ص 286.

[30]- «حضرت بهاءالله تجدید تعالیم انبیاء فرمود»: عبدالبهاء، خطابات، ج 1، صص 18 و 19.

-[31] عبدالبهاء، خطابات، ج 1، صص 127و 128.

[32]-عبدالبهاء، خطابات، ج 2، ص 100.

-[33] مدارک مربوط به این مغالطه در تعلیم دوازدهم خواهد آمد. در این قسمت تنها به مدرک زیر اشاره می کنیم: عبدالبهاء می گوید:

«روح انسان محتاج به تأییدات روح القدس است و الّا به قوای مادّیه تنها انسان ترقّیات تامّه ننماید بل ناقص می ماند»: عبدالبهاء، خطابات، ج 2، ص 151.

«جمیع امور تجدّد یافته پس باید که حقیقت دین الهی نیز تجدّد یابد تقالید بکلّی زائل شود و نور حقیقت بتابد تعالیمی که روح این عصر است ترویج گردد و آن تعالیم حضرت بهاءاللّه که مشهور آفاق است و نفثات روح القدس است»: عبدالبهاء، مکاتیب، ج 3، ص 332.

 




شما اینجا هستید: فهرست کتاب آواز دهل: پژوهشی در تعالیم منسوب به میرزاحسینعلی نوری معروف به بهاءالله »»»  قسمت مقدمه صص 1-20

برای بازگشت به فهرست اینجا را کلیک کنید.

برای دانلود کل کتاب به صورت پی دی اف اینجا را کلیک کنید.

برای مطالعه قسمت بعدی اینجا را کلیک کنید: تعلیم نخست: تحری حقیقت و ترک تقالید: دیدگاه نخست آیا حقیقت‌جویی و دوری از تقلید، ابداع بهاییان است؟ صص 21-26

 آئین بهایی، دیانت بهایی، تعاليم بهايي، بهائيت، بهاییت، بهایی پژوهی، بابیت، بابیه، شیخیه، بیانی، بابی، بابیان، بهاییان، ازلیان، ریمی، تعالیم دوازده گانه بهایی، تعالیم بهاییت، سید کاظم رشتی، سید علی محمد باب، علی محمد باب، سید باب، باب، میرزا حسین علی نوری، بهاء الله، حضرت محبوب، جمال مبارک، صبح ازل، عباس افندی، عبدالبهاء، شوقی، شوقیافندی، ولی امرالله، طاهره قرةالعین، روحیه ماکسول، زرین تاج، ملا محمد زرندی، چارلز میسون ریمی، ریمی، اشراق خاوری، فاضل مازندرانی، اسلمنت، محمد علی فیضی، ابوالفضل گلپایگانی، مهدی گلپایگانی، ابن الذئب، من یظهره الله، مسعود بسیطی، زهرا مرادی، آوازدهل، اقدس، ایقان، بدیع، بیان، مبین، خطابات، مکاتیب، کلمات مبارکه مکنونه، اشراقات، اقتدارات، الواح مبارکه، مفاوضات، کتاب عهدی، الواح وصایا، رساله سوال و جواب، پیام ملکوت، گنجینه حدود و احکام، اسرارالآثار، اشراقات، ادعیه حضرت محبوب، کشف الغطاء، آثار قلم اعلی، گلزار تعالیم بهایی، مطبوعات امری، احباء، احباءالله، احبای خدا، اغنام الله، اغنام الهی، اهل بها، حروف حی، ایادیان امرالله، تاریخچه بهاییت، بهایی پژوهی، تاریخ بدیع، تقویم بهایی، ایام هاء، طرد روحانی، طرد اداری، فرق ضاله، فرقه ضاله، توبه نامه باب، پیامبر عصر جدید، مظاهر ظهور الهی، مشرق الاذکار، محرومیت از تحصیل، همه بار یک دارید، سیاهان آفریقایی، سازمان تبیین، سازمان تشریع، حیفا،حقوق الله، بخوانیم و بیاندیشیم، تحرّي حقيقت، ترك تقاليد، وحدت عالم انساني، دين بايد سبب الفت و محبت باشد، تطابق دين با علم و عقل، ترك تعصبات، تعديل معيشت عمومي، بيت‌العدل، محكمه كبری، تعليم و تربيت عمومي، تربیت اجباري، وحدت لسان، وحدت زبان و خط، تساوي حقوق رجال و نساء، تساوی حقوق زنان و مردان، صلح عمومي، تحريم جنگ، جهان بشري محتاج نفثات روح القدس است، نفثات روح القدس، وحدت اساس ادیان، تعصب نژادی، تعصب جنسی،

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

اطلاعات اضافی

Real Time Web Analytics