شما اینجا هستید: فهرست کتاب آواز دهل: پژوهشی در تعالیم منسوب به میرزاحسینعلی نوری معروف به بهاءالله »»» تعلیم دوم: وحدت عالم انسانی: دیدگاه نخست: آیا وحدت عالم انسانی تعلیم جدیدی است؟ ص 65-72
برای بازگشت به فهرست: اینجا را کلیک کنید.
برای دانلود کل کتاب به صورت پی دی اف: اینجا را کلیک کنید.
ص 65
تعلیم دوم:
وحدت عالم انسانی
« ثانی تعلیم، وحدت عالم انسانی، جمیع خلق، اغنام الهی (گوسفندان خدایی) و خدا شبان مهربان، به جمیع اغنام (گوسفندان)، رأفت كبری دارد و به هیچ وجه امتیازی نگذاشته.»[1]
مقصود از وحدت عالم انسانی، این است که همهی انسانها یکدیگر را برادر، خواهر، دختر، مادر، پسر و پدر خود بدانند و با هم دشمنی نداشته باشند.
بهاءالله میگوید:
«ای دوستان سرا پردۀ یگانگی بلند شد، به چشم بیگانگان یکدیگر را مبینید، همه بارِ یک دارید و برگ یک شاخسار.»[2]
ص 67
عبدالبهاء میگوید:
«دوم تعلیم حضرت بهاءالله، وحدت عالم انسانی است. جمیع بشر، نوع انساناند. جمیع، بندگان الهی؛ جمیع را خدا خلق کرده. جمیع، اطفال الهی هستند. خدا کلّ را رزق میدهد؛ کلّ را میپروراند؛ به کلّ مهربان است؛ چرا ما نامهربان باشیم؟ ... نوع انسان جمیعاً در ظلّ رحمت پروردگار است نهایت بعضی ناقص هستند باید اکمال گردند جاهل هستند باید تعلیم یابند مریض هستند باید معالجه شوند خوابند باید بیدار گردند. طفل را نباید مبغوض داشت که چرا طفلی؟ باید او را تربیت نمود. مریض را نباید مبغوض داشت که چرا ناخوشی؟ باید نهایت رحمت و محبّت به او داشت. از این واضح شد که عداوت مابین ادیان باید بکلّی محو گردد؛ ظلم و اعتساف بر داشته شود و بالعکس نهایت الفت و محبّت جاری گردد.»[3]
به گفتهی شوقی افندی، محور همهی تعالیم بهایی و هدف نهایی بهاییت، «وحدت عالم انسانی» است.[4] عبدالبهاء از زبان بهاءالله چنین میگوید:
«وحدت عالم انسانی یعنی جمیع بشر، کل، مشمول الطاف جلیل اکبرند. بندگان یک خداوندند و پرورده حضرت ربوبیت. رحمت شامل کل است و تاج انسانی زینت هر سری.»[5]
ص 68
او میگوید:
«مقصود این است كه حضرت بهاءالله اعلان وحدت عالم انسانی فرمود تا جمیع افراد بشر با هم برادر و خواهر و دختر و مادر و پسر و پدر باشند.»[6]
بهاییان اعتقاد خود را درباره ی مردم جهان چنین عنوان می کنند: همهی مردم، مخلوق پروردگارند؛ رنگ، چهره و طرز ترکیب قیافهی هیچ یک از افراد، میزان برتری ایشان بر هم نیست و نباید علت اختلاف و دشمنی باشد؛ درست مثل اختلاف رنگ و نوع در گلهای یک گلستان که موجب رونق بوستان است؛[7] در ساحت قدس الهی، تُرک و فارس و سیاه و سفید، همه برابرند و هیچ یک بر دیگری رجحان ندارد؛[8] خدا به همه مهربان است، پس چرا ما نسبت به همه مهربان نباشیم؟[9]
پسندیدهتر میبود پیش از بررسی این تعلیم از زوایای سه گانه، پاسخ سوالات زیر را از بهاییان دریافت میکردیم:
ص 69
- مقصود واضح از وحدت عالم انسانی چیست؟ آیا وحدت عالم انسانی یعنی اینکه مردم با هر نژاد و مذهبی با هم خواهر و برادر و یکی باشند؟ یا اینکه مذهب و مرام همگان بهاییت شود؟
- اگر مقصود از وحدت عالم انسانی این است که همه فارغ از مذهب و مسلک شان، با هم در صلح و صفا زندگی کنند، در آن صورت تکلیف شیعیان که بهاءالله امر فرموده بهاییان برایشان عذاب حتمی باشند، چه میشود؟[10]
- اگر مقصود از وحدت عالم انسانی، این است که جهانیان، همه بهایی شوند، آن گاه تکلیف ادارهی این جامعهی واحد بهایی چه خواهد شد؟ مگر نه اینکه هیچ بهایی عملی یا حتی زبانی اجازهی ورود به مسائل سیاسی را ندارد؟[11]
- آیا بهاییان، راهکار ویژهای برای دست یابی به وحدت عالم انسانی دارند یا اینکه فقط میگویند وحدت عالم انسانی امر پسندیده ای است؟
اما از آنجا که پاسخی منطقی به این پرسشها داده نشده، طبق روال بررسی تعالیم، از هر سه زاویه، «وحدت عالم انسانی» را مورد بررسی قرار میدهیم:
آیا وحدت عالم انسانی تعلیم جدیدی است؟
آیا این تعلیم، تازگی دارد و پیش از اعلان بهاییان، شنیده نشده است؟
اگر منظور از این تعلیم، این است که خالق همهی ما خداوند رزاق است و پدر و مادر همگی ما، آدم و حوا هستند؛ و خداوند دوست میدارد که تمامی انسانها به سمت خوبیها گرایش داشته باشند، قدر و قیمت انسانی خویش را بازشناسند،[12] سخن جدیدی نیست که بهاییت بخواهد به آن ببالد.
شاید کمتر کسی با شنیدن عبارت وحدت عالم انسانی به یاد شعر معروف سعدی نیافتد که میگوید:
«بنی آدم اعضــای یک دیگرنــد که در آفرینش ز یک گوهرند»[13]
ص 71
آیا عزیزان بهایی میتوانند روشن سازند که بالاخره سعدی در هفتصد و اندی سال پیش، از بهاءالله اقتباس نموده و چنین سروده یا بهاءالله از سعدی؟ از این گذشته، این آموزهی تمامی ادیان الهی است. چنان که عبدالبهاء، خود اعتراف میکند:
«اساسی که جمیع پیغمبران گذاشتند آن اساس بهاءالله است و آن اساس وحدت عالم انسانی است. آن اساس محبت عمومی است، آن اساس صلح عمومی بین دول است.»[14]
«جمیع انبیای الهی در وحدت عالم انسانی کوشیدند و خدمت به عالم انسانی کردند، زیرا اساس تعالیم الهی وحدت عالم انسانی است. حضرت موسی خدمت به وحدت انسانی نمود، حضرت مسیح وحدت عالم انسانی را تأسیس کرد، حضرت محمد اعلان وحدت انسانی نمود. انجیل و تورات و قرآن اساس وحدت انسانی تأسیس نمودند. شریعت الله یکی است و دین الله یکی و آن الفت و محبت است. حضرت بهاءالله تجدید تعالیم انبیاء فرمود.»[15]
چون خود عبدالبهاء، با تاکید و صراحت زیادی اعلام نموده که حضرت موسی (ع)، حضرت عیسی (ع) و حضرت محمد (ص) همگی مردم را به وحدت عالم انسانی دعوت نمودهاند، ما دیگر برای اثبات بدیع نبودن این تعلیم، به شواهد زیادی نیاز نداریم. لذا تنها برای نمونه به چند مورد از قرآن کریم اشاره میکنیم که همگان را دعوت به وحدت نموده و ملاک برتری را رنگ و نژاد و جنسیت نمیداند:
«هان ای مردم! ما شما را از یک زن و مرد آفریدیم و شما را به صورت ملتها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. همانا گرامیترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شماست.»[16]
ص 72
«و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراكنده نشوید (متحد شوید و از تفرق و تشتت بپرهیزید).»[17]
در هر صورت، جای تعجب بسیار دارد که با وجود چنین شواهد محکم و اعترافات صریح خود عبدالبهاء، او هنوز اصرار دارد که این تعلیم، بدیع و جدید است:
« جمیع میگفتند تعالیم حضرت بهاء اللّه فی الحقیقه مثل ندارد ... میگفتیم از جمله این تعالیم وحدت عالم انسانی است، این در کدام کتاب است نشان بدهید.»[18]
«در تمام آموزههای ادیان گذشته عالم انسانی به دو گروه تقسیم میشد: یک گروه که به عنوان اهل کتاب خدا، یا درخت پاکیزه، شناخته میشدند و گروه دیگر که کافر و اهل عقیدهی ناصواب، یا درخت ناپاک، بودند. گروه اول را متعلق به اهل ایمان میدانستند و دیگران را میزبانان لامذهبان و کفار. یک گروه از انسانها دریافت کننده رحمت الهی بودند و دیگری هدف خشم پروردگارشان. بهاءالله این [تقسیم بندی] را با اعلام وحدت عالم انسانی از میان برداشت و این اصل مخصوص تعالیم اوست زیرا او تمام بشریت را در دریای رحمت الهی فرو برده است.»[19]
-[1] عبدالبهاء، مکاتیب، ج 3، ص 67 .
-[2] بهاءالله، مجموعه الواح مبارکه، ص 265.
-[3] عبدالبهاء، خطابات، ج2، صص145و146.
-[4] «اصل وحدت عالم انسانی که محور جمیع تعالیم حضرت بهاءاللّه است» و «وحدت عالم انسانی که همانا مقصد اصلی و غائی آئین حضرت بهاءاللّه است»: فتح اعظم، نظم جهانی بهایی (منتخباتی از آثار صادره از قلم حضرت ولی امراللّه)، صص 57 و 58 و ص 49.
-[5] عبدالبهاء، خطابات، ج 1، ص 31.
-[6] عبدالبهاء، خطابات، ج 1، ص 154.
-[7] «ملاحظه نمائید گلهای حدائق هر چند مختلف النّوع و متفاوت اللّون و مختلف الصّور و الاشکالند ولی چون از یک آب نوشند و از یک باد نشو و نما نمایند و از حرارت و ضیاء یک شمس پرورش نمایند آن تنوّع و اختلاف سبب ازدیاد جلوه و رونق یکدیگر گردد اگر حدیقهای را گلها و ریاحین و شکوفه و اثمار و اوراق و اغصان و اشجار از یک نوع و یک لون و یک ترکیب و یک ترتیب باشد بهیچوجه لطافتی و حلاوتی ندارد ولکن چون الوان و اوراق و ازهار و اثمار گوناگون باشد هر یکی سبب تزیین و جلوهء سائر الوان گردد و حدیقهء انیقه شود و در نهایت لطافت و طراوت و حلاوت جلوه نماید»: افندی، شوقی. ظهور عدل الهی، ص 115.
-[8]«نزد خدا انگلیزی نیست فرنساوی نیست ترکی نیست فرسی نیست جمیع نزد خدا یکسانند»: اشراق خاوری، پیام ملکوت، صص 45 و 46 (به نقل از عبدالبهاء)؛ و «خداوند امتیازی بین سفید و سیاه نمیگذارد اگر قلوب پاک و مقدّس باشد هر دو نزد حقّ مقبول است خداوند نظر به لون یا جنس افراد ندارد جمیع الوان نزد حقّ یکسان است خواه سفید خواه سیاه خواه زرد»: افندی، شوقی. ظهور عدل الهی، ص 78.
-[9] «جمیع بشر، نوع انسان اند. جمیع، بندگان الهی؛ جمیع را خدا خلق کرده. جمیع، اطفال الهی هستند. خدا کلّ را رزق میدهد؛ کلّ را میپروراند؛ به کلّ مهربان است؛ چرا ما نامهربان باشیم؟»: عبدالبهاء، خطابات، ج 2، صص 145و 146.
-[10] بهاءالله، شیعیان را مشرک میداند و به بهاییان امر کرده بر مشرکین عذاب حتمی باشند: «لعمرالله حزب شیعه از مشرکین از قلم اعلی در صحیفه حمرا مذکور و مسطور»: اشراق خاوری، مائده آسمانی، ج 4، باب الواح مبارکه دربارهی شیعه، صص140 و 141 (به نقل از بهاءالله)؛ و «انتم یا احباء الله كونوا سحاب الفضل لمن آمن بالله و بآیاته و عذاب المحتوم لمن كفر بالله و كان من المشركین» یعنی: ای احبای خدا، ابر فضل باشید برای آن که به خدا و آیاتش ایمان آورده، و عذاب حتمی باشید برای کسی که به خدا کافر شده و از مشرکان است: بهاءالله، مجموعه الواح مبارکه، ص 216.
-[11] اصل عدم مداخله در امور سیاسیه: «درگفتار و کردار از اغراض سیاسی ملت و سیاست حکومت خویش و از نقشهها و برنامههای احزاب و دستههای سیاسی دوری جویند ... باید از هر انتسابی به حزبی معین و از هر تحزب و تشعبی وارسته گردند و از منازعات بیهوده و حسابهای ناپسندیده رهائی جویند و از اغراض نفسانی که وجه جهان متحول را متغیر سازد پرهیز کنند»: فتح اعظم، نظم جهانی بهایی (منتخباتی از آثار صادره از قلم حضرت ولی امراللّه)، صص 86 و 87؛ و«هرکس در امور سیاسی دخالت کند، بهایی نیست»: اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، باب 52 (در نهی از دخالت در سیاست)، ص 336.
-[12] «ثانی اساس الهی وحدت انسانی است؛ یعنی جمیع بشر بندگان خداوند اكبرند، خدا خالق كل است. خدا رازق كل است، خدا محب كل است، و خدا مهربان به كل، جمیع بشر انسان اند. یعنی تاج انسانی زینت هر سری و خلعت موهبت زیور هر بری، كل بنده او هستند، به جمیع مهربان است، عنایت شامل كل است تفریق نمیفرماید كه این مومن است یا آن مؤمن نیست. راحم كل و رازق كل است. این صفت رحمانیت الهیه است لهذا نمیتوانیم نفسی را بر نفسی ترجیح بدهیم»: عبدالبهاء، خطابات، ج 1، ص 152.
-[13] یوسفی، غلامحسین. دامنی از گل (گزیده گلستان سعدی)، ص45.
-[14] عبدالبهاء، خطابات، ج 2، ص 286.
-[15] عبدالبهاء، خطابات، ج 1، صص 18 و 19.
-[16] «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ الله أَتْقاکُمْ»: قرآن کریم. سورهی حجرات، آیهی 13.
-[17] «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ الله جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ»: قرآن کریم. سورهی آل عمران، آیهی 103.
[18]- عبدالبهاء، خطابات، ج 3، ص 78.
[19]-“In all religious teachings of the past the human world has been represented as divided into two parts: one known as the people of the Book of God, or the pure tree, and the other the people of infidelity and error, or the evil tree. The former were considered as belonging to the faithful, and the others to the hosts of the irreligious and infidel—one part of humanity the recipients of divine mercy, and the other the object of the wrath of their Creator. Baha’u’llah removed this by proclaiming the oneness of the world of humanity, and this principle is specialized in His teachings, for He has submerged all mankind in the sea of divine generosity,” Abdu’l-Baha, The Promulgation of Universal Peace, p. 454.
شما اینجا هستید: فهرست کتاب آواز دهل: پژوهشی در تعالیم منسوب به میرزاحسینعلی نوری معروف به بهاءالله »»» تعلیم دوم: وحدت عالم انسانی: دیدگاه نخست: آیا وحدت عالم انسانی تعلیم جدیدی است؟ ص 65-72
برای بازگشت به فهرست: اینجا را کلیک کنید.
برای دانلود کل کتاب به صورت پی دی اف: اینجا را کلیک کنید.
برای مطالعه قسمت بعدی اینجا را کلیک کنید: تعلیم دوم: وحدت عالم انسانی: دیدگاه نخست: آیا مؤسّسان بهاییت، به وحدت عالم انسانی معتقد بودهاند؟ قسمت نخست، صص 73-105
برای مطالعه قسمت قبلی اینجا را کلیک کنید: تعلیم نخست: تحری حقیقت و ترک تقالید: بخوانیم و بیاندیشیم! صص 64-58
آئین بهایی، دیانت بهایی، تعاليم بهايي، بهائيت، بهاییت، بهایی پژوهی، بابیت، بابیه، شیخیه، بیانی، بابی، بابیان، بهاییان، ازلیان، ریمی، تعالیم دوازده گانه بهایی، تعالیم بهاییت، سید کاظم رشتی، سید علی محمد باب، علی محمد باب، سید باب، باب، میرزا حسین علی نوری، بهاء الله، حضرت محبوب، جمال مبارک، صبح ازل، عباس افندی، عبدالبهاء، شوقی، شوقیافندی، ولی امرالله، طاهره قرةالعین، روحیه ماکسول، زرین تاج، ملا محمد زرندی، چارلز میسون ریمی، ریمی، اشراق خاوری، فاضل مازندرانی، اسلمنت، محمد علی فیضی، ابوالفضل گلپایگانی، مهدی گلپایگانی، ابن الذئب، من یظهره الله، مسعود بسیطی، زهرا مرادی، آوازدهل، اقدس، ایقان، بدیع، بیان، مبین، خطابات، مکاتیب، کلمات مبارکه مکنونه، اشراقات، اقتدارات، الواح مبارکه، مفاوضات، کتاب عهدی، الواح وصایا، رساله سوال و جواب، پیام ملکوت، گنجینه حدود و احکام، اسرارالآثار، اشراقات، ادعیه حضرت محبوب، کشف الغطاء، آثار قلم اعلی، گلزار تعالیم بهایی، مطبوعات امری، احباء، احباءالله، احبای خدا، اغنام الله، اغنام الهی، اهل بها، حروف حی، ایادیان امرالله، تاریخچه بهاییت، بهایی پژوهی، تاریخ بدیع، تقویم بهایی، ایام هاء، طرد روحانی، طرد اداری، فرق ضاله، فرقه ضاله، توبه نامه باب، پیامبر عصر جدید، مظاهر ظهور الهی، مشرق الاذکار، محرومیت از تحصیل، همه بار یک دارید، سیاهان آفریقایی، سازمان تبیین، سازمان تشریع، حیفا،حقوق الله، بخوانیم و بیاندیشیم، تحرّي حقيقت، ترك تقاليد، وحدت عالم انساني، دين بايد سبب الفت و محبت باشد، تطابق دين با علم و عقل، ترك تعصبات، تعديل معيشت عمومي، بيتالعدل، محكمه كبری، تعليم و تربيت عمومي، تربیت اجباري، وحدت لسان، وحدت زبان و خط، تساوي حقوق رجال و نساء، تساوی حقوق زنان و مردان، صلح عمومي، تحريم جنگ، جهان بشري محتاج نفثات روح القدس است، نفثات روح القدس، وحدت اساس ادیان، تعصب نژادی، تعصب جنسی،