شما اینجا هستید:فهرست کتاب آواز دهل: پژوهشی در تعالیم منسوب به میرزاحسینعلی نوری معروف به بهاءالله »»» تعلیم چهارم: دین باید مطابق علم و عقل باشد: دیدگاه دوم: آیا بهاییان و در رأس آنها رهبران‌شان بر طبق این تعلیم رفتار کرده‌اند؟ قسمت دوم صص 222-251 

برای بازگشت به فهرست: اینجا را کلیک کنید.

برای دانلود کل کتاب به صورت پی دی اف: اینجا را کلیک کنید.




ص 222

5-دانش مذهبی باب، بهاءالله و عبدالبهاء

 

1- دانش مذهبی باب

باب در نوشته‌جاتش آیات قرآن را تحریف کرده و یا اندکی تغییر می داده و سپس آن‌ها را به عنوان نزولات خودش بین مردم جا می‌زده است. برای نشان دادن این امر، سطور ابتدایی و انتهایی اولین کتاب او یعنی قیوم الاسماء (تفسیر سوره ی یوسف) را بررسی می‌کنیم. نتیجه‌ی این برخورد او با آیات، نوشته‌هایی هستند که غالبا گنگ و نامفهوم هستند.

در جدول زیر عبارات باب و آیات قرآن که با استفاده از آن‌ها بخش ابتدایی کتاب قیوم الاسماء را سر هم کرده است، نشان داده‌ایم:




ص 223 و ص 224

 

آیات قرآن عبارات باب

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی أَنْزَلَ عَلى‏ عَبْدِهِ الْكِتاب (18:1)»

«لِیكُونَ لِلْعالَمینَ (25:1)»

«سِراجاً وَهَّاجا (78:13)»

الحمد لله الذی نزل الکتاب علی عبده بالحق لیکون للعالمین سراجا وهاجا.

این قسمت، ترکیبی از سه آیه‌ی روبرو است:

«وَ هذا صِراطُ رَبِّكَ مُسْتَقیما (6:126)»

ان هذا صراط علی عند ربک بالحق قد کان فی ام الکتاب علی الحق القیم مستقیما

این عبارت باب، ناشی از تکه تکه کردن آیه روبرو و اضافه کردن الفاظی به آن است:

«وَ إِنَّهُ فی‏ أُمِّ الْكِتابِ لَدَینا لَعَلِی حَكیم (43:4)»

و انه فی ام الکتاب لدینا لعلی و علی الحق الاکبر قد کان عند الرحمان حکیما.

در بین عبارات ابتدایی آیه‌ی روبرو و کلمه‌ی آخر آن الفاظی اضافه کرده است:

«إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّك (11:17)»

«الدِّینُ الْخالِص (39:3)»

«فِی الْكِتابِ مَسْطُوراً (33:6)»

و انه الحق من عند الله و علی الدین الخالص قد کان فی ام الکتاب حول الطور مسطورا.

باز هم ترکیبی از آیات روبرو که صرفا الفاظی بین آن‌ها اضافه شده است:

«إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْیقین (56:95)»

«صِراطِ اللَّهِ الَّذی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْض (42:53)»

ان هذا لهو الحق صراط الله فی السموات و الارض.

ترکیبی از دو آیه روبرو به همراه حذف برخی الفاظ

«فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبیلا(76:29)»

فمن شاء اتخذ الی الله بالحق سبیل

اندکی تحریف آیه‌ی روبرو:

«إِنَّ هذا لَهُوَ (56:95)»

«ذلِكَ الدِّینُ الْقَیم(30:30)»

«كَفى‏ بِاللَّهِ شَهیداً بَینی‏ وَ بَینَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب (13:43)»

ان هذا لهو الدین القیم و کفی بالله و من عنده علم الکتاب شهیدا

ترکیبی از سه آیه‌ی روبرو:

 

تصویر زیر، عبارات ابتدایی او در کتاب قیوم الاسماء است. به تعداد دفعاتی که لفظ حق در این کتاب استفاده شده دقت نمایید (با خط تیره مشخص شده‌اند). اضافه کردن تعداد نامتنابهی لفظ حق، به یک نوشته موجب حق شدن آن مکتوب نخواهد شد!

 

qayyum al asma beginning




ص 225

 

عبارات پایانی باب در همین کتاب نیز در جدول زیر گرد آوری شده‌اند. در اینجا نیز از همان شیوه استفاده شده است:

 

عبارات قرآن عبارات باب

«قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ مِنْ أَجْر (25:57)»

«إِنْ أَجْرِی إِلاَّ عَلى‏ رَبِّ الْعالَمینَ (26:109)»

قل ما اسئلکم من اجر فهو عند الله ربی فی ام الکتاب هذا قد کان بالحق علی الحق موجودا.

استفاده از دو آیه روبرو کاملا مشهود است:

«إِنْ أَجْرِی إِلاَّ عَلَى اللَّه (34:47)»

«كانَ أَمْراً مَقْضِی (19:21)»

و ان اجری علی الله بالحق علی الحق قد کان فی یوم البدء مقضیا

باز هم آیات روبرو:

«إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِی یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیما (33:56)»

و ان الله و ملائکته یصلون علی النبی و اله یا ایها الذین امنوا صلوا علیهم کما صلی الله علیهم و علی شیعتهم

کپی برداری از آیه روبرو:

«إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى‏ كُلِّ شَی‏ءٍ شَهیدا (4:33)»

«وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَی‏ءٍ مُحیطاً (4:126)»

و هو الله کان بالحق علی کل شیء شهیدا و هو الله کان بکل شیء محیطا

کپی برداری از آیات روبرو:

 

در سرتاسر کتاب او کپی برداری ناشیانه از قرآن دیده می‌شود و جالب این که او این عبارات را به عنوان نزولات جدید به مریدان خود ارائه کرده است.

کتب او آکنده از اشتباهات در استفاده از الفاظ و دستور زبان عربی است. موضوعی دیگر که در نوشته‌های او جلب توجه می‌کند، نامفهومی و در بسیاری موارد بی مفهوم بودن عبارات است. به ترجمه‌ی الفاظی که در جدول اول ذکر کردیم توجه کنید:




ص 226

 

«ستایش برای خداوند است که کتاب را بر بنده‌اش نازل کرد تا برای جهانیان چراغی درخشان باشد. به درستی که این راهی بلند مرتبه در نزد پرودگارت بحق است که در ام الکتاب بر حق پایدار مستقیم بوده. و آن در ام الکتاب در نزد ما بلند مرتبه بوده و بر حق بزرگتر در نزد رحمان حکیم بوده است. و آن حق است از جانب خداوند و بر دین خالص و پوشیده بوده است در اطراف طور در ام الکتاب. به درستی که آن حق است، راه خدا در آسمان ها و زمین، پس هر کس که خواهد به حق به سمت خداوند راهی برگیرد. به درستی که این دین پایدار است و کفایت می‌کند به عنوان شاهد آن کسی که در نزد او است علم الکتاب. به درستی که این است حق با حق بر کلمه‌ی اکبر از جانب خداوند.»

اگر چه برخی از این عبارات به صورت تک تک و یا چند لفظ پشت سر هم دارای معنی هستند ولی در مجموع نامفهوم بوده و مفهوم خاصی را به مخاطب منتقل نمی‌کنند. در تمام کتاب او همین سبک تکرار شده است.

جالب اینجاست که این کتاب به عنوان «تفسیر سوره‌ی یوسف» نازل شده است. وقتی عبارتی را تفسیر می‌کنیم درواقع ابهام را از آن می‌زداییم تا مخاطب به معنا و مفهوم آن عبارت بیش از پیش پی ببرد. اما آنچه باب در این کتاب انجام داده نه تنها ابهام زدایی نیست، بلکه به اسم تفسیر، برای هر آیه از سوره‌ی یوسف دو تا سه صفحه عبارات مبهم بیان کرده که از هر آیه‌ی متشابه در قرآن مبهم‌تر هستند.

به عنوان نمونه‌ای دیگر از الفاظ نامفهوم و بی معنی در نوشته‌های باب میتوان به عبارات ابتدایی کتاب پنج شأن او اشاره کرد که به صورت زیر هستند:

«بسم الله الاء له الاء له   اللهم انی اسئلک باسمک یا آلِه یا اِلاه یا الله یا اَلِه یا اُلّاه یا اُلوه یا اَلیه یا اَلّوه یا اُلّوه یا اُلَهان یا مُؤله یا مؤَلّه یا مئآله یا مُتآلِه یا مؤتله یا متآله یا مستأله...»




ص 227

 

panj shan beginning

عبارات ابتدایی کتاب پنج شأن باب

 

بسیاری از الفاظ فوق در زبان عربی وجود ندارند و ساخته ذهن باب هستند.

 

1- دانش مذهبی بهاءالله

برای بررسی دانش مذهبی بهاءالله نگاهی به کتاب ایقان وی می‌اندازیم. این کتاب، مملو از غلط‌های ادبی، قرآنی، تفسیری، و حدیثی است و تاکنون کتب متعددی در نقد و ردّ آن نوشته شده است. نسخه‌ی اصلی[1] ایقان هم اکنون در آرشیو کتب بهایی در اسرائیل نگهداری می‌شود و به علت دلایلی کاملا واضح، بیت العدل به هیچ عنوان حاضر به انتشار آن نیست.




ص 228

 


در اینجا، برای این که بحث طولانی نشود، فقط به بررسی برخی از این غلط‌ها می‌پردازیم. در ابتدا غلط‌های ادبی نسخه‌ی اولیه ایقان را که تلاش شده در نسخه‌ی منتشر شده‌ی فعلی تصحیح شود، مورد بررسی قرار می‌دهیم.

1- اشتباهات متعدد دستوری و ادبی

تنها تصویر از نسخه‌ی اصلی ایقان که در دسترس عموم قرار دارد مربوط به صفحات اول و آخر کتاب ایقان در اسرائیل هستند که توسط بیت العدل به کریستفر باک[2] داده شده‌اند و وی آن‌ها را در ابتدای کتاب خود چاپ کرده است. در تصویر زیر 10 تحریف و تحذیف (هم فارسی هم عربی) که فقط در این صفحه وجود دارند نمایش داده شده‌اند:




ص 229

 

iqan

تنها تصویر موجود از نسخه ی اصلی کتاب ایقان




ص 230

 

در جدول زیر نسخه ی اصلی را با نسخه‌ی فعلی ایقان مقایسه کرده‌ایم:

 

نسخه ی اصلی در اسرائیل نسخه ی تحریف شده فعلی

بسم ربّنا العلی الاعلی

الباب المَذکُورُ فی بَیانِ اَنَّ العباد لَن یصِلُنّ إلی شاطِئِ بَحرِالعِرفانِ إلّا بِالانقِطاعِ الصِّرفِ عَن کُلِّ مَن فِی السَّمواتِ والاَرضِ. فلتقدسنّ اَنفُسَکُم یا اَهلَ الاَرضِ لَعَلَّ تَصِلُنَّ إلی مقامِالَّذی قَدَّر اللّهُ لَکُم و تَدخُلُنَّ فی سُرادقٍالذی جَعَلهُ اللّهُ فی سَماء البَیانِ مَرفوعاً.جوهر این باب آنکه سالکین سبیل ایمان و طالبین کؤوس ایقان باید نفوس خود را از جمیع شئونات عرضیه پاک و مقدّس نمایند، یعنی گوش را از استماع اقوال و قلب را از ظنونات متعلّقه به سُبُحات جلال و روح را از تعلّق به اسباب ظاهره و چشم را از ملاحظه کلمات فانیه و متوکّلاً علی اللّه و متوسّلاً الیه سالک شوند تا آنکه قابل تجلّیات اشراقات شموس علم و عرفان الهی شوند و محلّ ظهورات فیوضات غیب نامتناهی گردند . زیرا که اگر عبد بخواهد که اقوال و اعمال و افعال عباد را از عالِم و جاهل میزان معرفت حقّ و اولیای او قرار دهد هرگز به رضوان معرفت ربّ العزّه داخل نشود و بعیون علم و حکمت سلطان احدیت فائز نگردد و هرگز و به سر منزل بقا نرسد و از جام قُرب و رضا مرزوق نگردد.ناظر به ایام قبل شوید که چقدر مردم از اعالی و ادانی که همیشه منتظر ظهورات احدیه در هیاکل قدسیه بوده‏اند

بسم ربّنا العلی الاعلی

الباب المَذکُورُ فی بَیانِ اَنَّ العباد لَن یصِلُوا إلی شاطِئِ بَحرِالعِرفانِ إلّا بِالانقِطاعِ الصِّرفِ عَن کُلِّ مَن فِی السَّمواتِ والاَرضِ. قَدِّسُوا اَنفُسَکُم یا اَهلَ الاَرضِ لَعَلَّ تَصِلُنَّ إلی المقامِالَّذی قَدَّر اللّهُ لَکُم و تَدخُلُنَّ فی سُرادقٍ (؟) جَعَلهُ اللّهُ فی سَماء البَیانِ مَرفوعاً.جوهر این باب آنکه سالکین سبیل ایمان و طالبین کؤوس ایقان باید نفوس خود را از جمیع شئونات عرضیه پاک و مقدّس نمایند، یعنی گوش را از استماع اقوال و قلب را از ظنونات متعلّقه به سُبُحات جلال و روح را از تعلّق به اسباب ظاهره و چشم را از ملاحظه کلمات فانیه و متوکّلین علی اللّه و متوسّلین الیه سالک شوند تا آنکه قابل تجلّیات اشراقات شموس علم و عرفان الهی (؟) و محلّ ظهورات فیوضات غیب نامتناهی گردند . زیرا (؟) اگر عبد بخواهد (؟) اقوال و اعمال و افعال عباد را از عالِم و جاهل میزان معرفت حقّ و اولیای او قرار دهد هرگز به رضوان معرفت ربّ العزّه داخل نشود و بعیون علم و حکمت سلطان احدیت فائز نگردد و هرگز و به سر منزل بقا نرسد و از جام قُرب و رضا مرزوق نگردد.ناظر به ایام قبل شوید که چقدر مردم از اعالی و ادانی (؟) همیشه منتظر ظهورات احدیه در هیاکل قدسیه بوده‏ اند




ص 231

 

بیت العدل این تحریفات را چنین توجیه کرده است:

«در ضمیمه ی کتاب اقدس در بخش پرسش و پاسخ بهاءالله خود نحوه ی ویرایش و علت آن را توضیح داده است: «بسیاری از الواح نازل شد و همان صورت اولیه من دون مطابقه و مقابله باطراف رفته لذا حسب الامر به ملاحظه آنکه معرضین را مجال اعتراض نماند مکرّر در ساحت اقدس قرائت شد و قواعد قوم در آن اجرا گشت و حکمت دیگر چون در قاعده جدیده به حسب بیان حضرت مبشّر روح ما سواه فداه قواعد بسیار وسیع ملاحظه شد لذا به جهت سهولت و اختصار نازل شد آنچه با اکثر مطابق است.»»[3]

چنین توجیهی از جهات متعدد ایراد دارد. ادعا شده که بسیاری از الواح بدون مقابله با نسخه‌ی اصلی به اطراف فرستاده شدند. اگر واقعا داستان همین است پس چرا بهاءالله دست به تحریف نسخه‌ی اصلی (که در بالا نشان دادیم) زده است؟ آنچه مشاهده می‌شود این است که اتفاقا در این مورد نسخه‌ی اصلی خود دارای ایرادات متعدد بوده و در ویرایش بعدی تلاش شده تا آن ایرادات برطرف گردد. لذا این بهانه ابدا ایرادات متعدد در نسخه‌ی اصلی را توجیه نمی‌کند. ضمن اینکه سهل انگاری در ارسال نسخه‌های اشتباه به اطراف و اکناف خود امری ناپسند است.

ادعای بعدی این است که می‌خواستیم آن را مطابق با «قواعد قوم» تغییر دهیم. این اولین بار در تاریخ ارسال پیامبران است که مدّعی نبوت به بهانه‌ی اینکه نزولاتش مطابق با قواعد زبان مردم نیست دست به تغییر آن‌ها می‌زند. واقعا بهاییان چه خدایی را می‌پرستند که پیشیاپیش توانایی تشخیص این معضل را نداشته و کتابی را نازل نموده که مجبور شده بعدها برای آن اصلاحیه بنویسد؟ البته هر عاقلی که به این مسئله می‌نگرد، حقیقت دیگری را می بیند و آن چیزی نیست




ص 232

 

جز: دروغ بودن ادعاهای این مدّعی نبوت (بهاءالله) و اینکه مجبور شده اشتباهاتی را که در کتابش مرتکب شده تغییر دهد.

بهاییان در حالی ادعا می‌کنند بهاءالله کتاب ایقان را تحریف کرده تا آن را با قواعد زبان مردم مطابق کند که خود بهاءالله بارها در سخنانش بیان کرده که اصلا نزولات الهی نباید مطابق با قواعد مردم باشند و باید بین کلام خدا و مردم اختلاف باشد. به عبارات زیر که او در دفاع از ایرادات متعدد ادبی در کتب باب در پاسخ به یکی از علما به زبان عربی نوشته است توجه کنید:

«(ترجمه:) بگو ای نادان با چشم خدا به آیاتش نگاه کن تا متوجه شوی که آن‌ها خالی هستند از کنایه‌ها و قواعد مردم زیرا او علوم عالمین را دارد. بگو اگر آیات خدا مطابق با قواعد شما و آن چه نزد شماست نازل می‌شدند، آن ها همانند کلمات شما می‌شدند، ای گروه محجوب شده.»[4]

دقت کنید که ایشان آن شخص عالم را با لفظ نادان خطاب می‌کند در حالیکه همین افراد مدعی هستند نباید مردم را نادان خطاب کرد.[5] سپس برای اینکه او را بیشتر تحقیر کند مدعی می‌شود که بقیه سخنانم را به فارسی می‌گویم تا تو هم بفهمی[6] و سپس این عبارات را ذکر می‌کند:




ص 233

 

«تو و أمثال تو گفته‌اند که کلمات باب أعظَم و ذکر أتمّ غلط است و مخالف است بقواعد قوم. هنوز آنقدر ادراک ننموده که کلمات منزله الهیه میزان کلّست و دون او میزان او نمیشود. هر یک از قواعدی که مخالف آیات الهیه است آن قاعده از درجه اعتبار ساقط.»[7]

در اینجا بهاءالله آشکارا می‌گوید معیار قواعد زبانی آیات او هستند و هر قاعده‌ای مخالف آن‌ها باشد از درجه‌ی اعتبار ساقط است. او در جای دیگر تاکید می کند که باید از قواعد او به عنوان معیار سنجش استفاده شود:

«ای گروه علما، کتاب خدا را با آنچه از قواعد و علوم نزدتان است نسنجید زیرا [آن کتاب خود] ترازوی [سنجیدن] حق در میان خلائق است. آنچه در میان ملت‌ها است باید توسط این ترازوی اعظم سنجیده شود.»[8]

با این اوصاف، چگونه است که بیت العدل، در توجیه تغییر و تحریف ایقان، عکس این موضوع را بیان می‌کند؟ بیت العدل مدعی است بهاءالله آیات کتاب ایقان را - که به گفته‌ی خود بهاءالله باید معیار قواعد زبان باشند - تغییر داده تا آن‌ها را مطابق با قواعد مردم - که طبق حرف بهاءالله از درجه‌ی اعتبار ساقط هستند - بنویسد! بسی جای تأسف است که بیت العدل توانایی درک این حقیقت را ندارد که آیات خدا نیاز به ویرایش ادبی ندارند.

ماجرا به اینجا ختم نمی‌شود. طبق اعلام بیت العدل، کتاب ایقان نه یک بار بلکه چندین بار ویرایش و تحریف شده آن هم به پیشنهاد کاتب بهاءالله:

«باید به این نکته‌ی مهم اشاره کنیم که تغییرات مربوط به سبک و گرامر [نوشتهها] به مرور زمان انجام شده اند - و معمولا به پیشنهاد زین (کاتب بهاءالله) انجام می‌شدند - لذا نسخه‌های متعدد با هم تفاوت‌هایی دارند.»[9]




صص 234-238

 

آیا بهاءالله ای که ادعای خطاناپذیری دارد از یافتن ایرادات نوشته‌های خود عاجز بوده و محتاج کاتب خطاکارش بوده تا آن‌ها را به او نشان دهد؟ و اگر هدف بهاءالله از تحریف نوشته‌هایش بستن دهن مخالفان بوده، چرا یک بار برای همیشه کتاب را عوض نکرده و به مرور و به تدریج در آن تغییرات ایجاد کرده تا باز هم نسخه‌های متعدد از این کتاب منتشر شوند؟ آیا دلیلش این نبوده که وی از یافتن تمام غلط‌ها عاجز بوده و پس از هر بار اصلاح کتاب، غلط‌های جدیدی آشکار می‌شده‌اند؟

 

2- اشتباهات متعدد در ذکر آیات قرآن

با توجه به عدم دسترسی به نسخه‌ی اصلی کتاب ایقان، به ناچار به یکی از نسخ قدیمی موجود در کتابخانه ملی با شماره ی 1613405 مراجعه نمودیم. تصاویر این نسخه از طریق وبگاه کتابخانه دردسترس قرار داده شده‌اند.[10] در جدول زیر ایرادات متعدد بهاءالله در ذکر آیات قرآن ذکر شده‌اند:

توضیحات نسخه‌ی اصلاح شده نسخه‌ی اصلی صفحه
سه اشتباه وَ هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ                      (غافر، 5) و لقد همت کل امة برسولهم لیاخذوه و یجادلوا به بالباطل لیدحضوا به الحق 5
دو اشتباه وَ لا یزیدُ الْكافِرینَ كُفْرُهُمْ إِلاَّ خَساراً                   (فاطر، 39) و ما یزید الکافرین الا خسارا 8
یک اشتباه إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُریدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً (انسان، 9) انما نطعمکم لوجه الله و ما نرید منکم جزاء و لا شکورا 17
چهار اشتباه و یک ایراد دستوری مَثَلًا كلَمَةً طَیبَةً كَشَجَرَةٍ طَیبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فىِ السَّمَاءِ، تُؤْتىِ أُكُلَهَا كلُّ حِین (ابراهیم، 24) مثل کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت فی الارض و فرعها فی السماء و یوتی اکلها فی کل حین 17
دو اشتباه. جالب این است که بهاءالله همین اشتباه را در کتاب اقتدارات و چند لوح دیگر، ص 16 نیز تکرار کرده است. كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ، فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةِ (مدثر، 50) کحمر مستنفره فرت من القسورة 38
یک اشتباه یا لیتنی مت قبل هذا و کنت نسیا منسیا(مریم، 23) یا لیتنی مت قبل هذا ام کنت نسیا منسیا 41
اشتباهات متعدد. ترجمه و توضیحات نیز متناسب با تغییرات در آیه اصلاح شده‌اند. «هَل ینظُرُونَ إلّا اَن یأتِیهُمُاللّهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ الغَمامِ.» [بقره، 210] و علمای ظاهر بعضی این آیه را از علائم قیامت موهوم که خود تعقّل نموده‏اند گرفته‏اند و مضمون آن این است: آیا انتظار می کشند مگر اینکه بیاید آنها را خدا در سایه ای از ابر؟ و حال آنکه این مضمون در اکثر کتب سماوی مذکور است و در همه اماکن در ذکر علامات ظهور بعد ذکر فرموده‏اند. «یوم یاتی الله فی ظلل من الغمام» و علمای ظاهر این ایه را بعضی از علائم قیامت موهوم که خود تعقل نموده اند گرفته اند که مضمون ان اینست: که روزی که میاید خدا در سایه از ابر و حال اینکه این مضمون در اکثر کتب سماوی مذکور است و در همه اماکن در ذکر علامات ظهور فرموده اند. 57
یک اشتباه یومَ تَأتی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبینٍ یغْشَیالنَّاسَ هَذَا عَذَابٌ اَلیمٌ (دخان، 10) یومَ یاتی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبینٍ یغْشَیالنَّاسَ هَذَا عَذَابٌ اَلیمٌ 57
دو اشتباه وَ إذَا لَقُوکُم قَالُوا آمَنَّا وَ إذا خَلَوا عَضُّوا عَلَیکُمُ الاَنَامِلَ مِنَ الغَیظِ قُلْ مُوتُوا بِغَیظِکُمْ إنَّ اللّه عَلیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (آل عمران، 119) وَ إذَا لَقُوا الذین امنوا قَالُوا امَنَّا وَ إذا خَلَوا عَضُّوا عَلَیکُمُ الاَنَامِلَ مِنَ الغَیظِ قُلْ مُوتُوا بِغَیظِکُمْ إنَّ اللّه عَلیمٌ بِما فی الصُّدُورِ 58
یک اشتباه. جالب این است که این آیه از تحریف سخن می‌گوید. وَ قَد کَانَ فَریقٌ مِنهُمْ یسمَعُونَ کَلامَ اللّهِ ثُمَّ یحَرّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ و هُم یعْلَمُونَ (بقره، 75) وَ قَد کَانَ فَریقٌ مِنکم یسمَعُونَ کَلامَ اللّهِ ثُمَّ یحَرّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ و هُم یعْلَمُونَ 66
یک اشتباه لَیسَ البِرَّ اَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُم قِبَلَ المَشرِقِ و المَغرِبِ و لَکِنَّ الِبرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّه و الیومِ الآخرِ (بقره، 177) لَیسَ البِرَّ اَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُم قِبَلَ المَشرِقِ و المَغرِبِ و لَکِنَّ الِبرَّ ان تومنوا بِاللّه و الیومِ الآخرِ 71
یک اشتباه و فی انفسکم افلا تبصرون (ذاریات، 21) و فی انفسهم افلا تبصرون 74
یک اشتباه وَ إنْ کَانَ کَبُرَ عَلَیکَ إعرَاضُهُم فَاِنِ اسْتطَعْتَ اَن تَبْتَغِی نَفَقاً فی الاَرضِ اَو سُلَّماً فی السَّماء (انعام، 35) وَ إنْ کَبُرَ عَلَیکَ إعرَاضُهُم فَاِنِ اسْتطَعْتَ اَن تَبْتَغِی نَفَقاً فی الاَرضِ اَو سُلَّماً فی السَّماء 81
یک اشتباه لَهُمْ قُلُوبٌ لا یفقَهُونَ بهَا و لَهُمْ اَعْینٌ لا یبصِرُونَ بِهَا (اعراف، 179) و لا قُلُوبٌ لا یفقَهُونَ بهَا و لَهُمْ اَعْینٌ لا یبصِرُونَ بِهَا 84
اشتباهات متعدد. جالب این است که فقط بخشی از ترجمه‌ی فارسی متناسب با آیه‌ی صحیح، اصلاح شده و اصلاح عبارت نهایی (مائیم مبعوث شدگان) از چشم‌شان دور مانده است. «وَ إن تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُم أَ إذَا کُنَّا تُرَاباً اَئِنَّا لفی خَلْقٍ جَدیدٍ» [رعد، 5] که ترجمه آن این است که می فرماید اگر عجب می داری پس عجب است قول کافران و معرضان که می گویند آیا ما تراب بودیم و از روی استهزاء می گفتند که آیا مائیم مبعوث شدگان. «إن تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُم أَ إذَا کُنَّا تُرَاباً و عظاماً اَئِنَّا لمبعوثون» که ترجمه آن این است که می فرماید اگر عجب می داری پس عجب است قول کافران و معرضان که می گویند آیا ما تراب و استخوان بودیم و از روی استهزاء می گفتند که آیا مائیم مبعوث شده گان. 85
اشتباهات متعدد «ونُفخَ فی الصُّورِ ذَلِکَ یومُ الوَعیدِ و جَاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سَائقٌو شَهِیدٌ» [ق، 21] که معنی ظاهر آن این است دمیده شد در صور و آناست یوم وعید که به نظرها بسیار بعید بود و آمد هر نفسیبرای حساب و با اوست راننده و گواه. «فنُفخَ فی الصُّورِ فذَلِکَ رجع بعید و جَائتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سَائقٌو شَهِیدٌ» که معنی ظاهر ان این است که دمیده شد در صور و ایناست رجوع بعید و به نظرها بسیار بعید بود و امد هر نفسیبرای حساب و با اوست کشنده و گواهان. 86
یک اشتباه و ان جندنا لهم الغالبون (صافات، 173) جند الله هم الغالبون 94
دو اشتباه وَ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللّه و لِقَائهِ اُولئِکَ یئِسُوا مِنْ رَحْمَتی وَ اُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ اَلِیمٌ (عنکبوت، 23) وَ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللّه و لِقَائهِ اُولئِکَ یئِسُوا مِنْ رَحْمَت الله وَ اُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ اَلِیمٌ 105
دو اشتباه الَّذِینَ یظُنُّونَ اَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ و اَنَّهُمْإلَیهِ رَاجِعُونَ (بقره، 46) الَّذِینَ یظُنُّونَ رَبِّهِمْ و اَنَّهُمْإلَیهِ رَاجِعُونَ 105
همین آیه هم به همین صورت اشتباه در ص 57 نوشته شده است. هَل ینظُرُونَ إلّا اَن یأتِیهُمُ اللّهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ الغَمامِ (بقره، 210) یوم یاتی الله فی ظلل من الغمام 109
یک اشتباه. وَ إذَا تُتْلی عَلَیهمْآیاتُنا بَینَاتٍ قَالُوا ما هَذَا إلّا رَجُلٌ یریدُ اَنْ یصُدَّکُمْعَمّا کَانَ یعْبُدُ آباؤُکُمْ و قَالُوا ما هَذا إلّا إفکٌ مُفْتَریً (سبـا، 43) وَ إذَا تُتْلی عَلَیهمْآیاتُنا بَینَاتٍ قَالُوا ما هَذَا إلّا رَجُلٌ یریدُ اَنْ یصُدَّکُمْعَمّا کَانَ آباؤُکُمْ و قَالُوا ما هَذا إلّا إفکٌ مُفْتَریً 156
دو اشتباه. وَ لَوْ نَزَّلْنَا عَلَیکَ کِتاباً فِی قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِاَیدِیهِمْلَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إنْ هَذا اِلّا سِحرٌ   مُبینٌ (انعام، 7) وَ لَوْ انزلْنَا الَیکَ کِتاباً فِی قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِاَیدِیهِمْلَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إنْ هَذا اِلّا سِحرٌ مُبینٌ 160

 

با توجه به اینکه بهاءالله برخی از اشتباهات را در چند جا عینا تکرار کرده (مثلا ص 109 و ص 57 یا ص 16) می‌توان با اطمینان گفت که ایشان از اول این آیات را اشتباه حفظ کرده بودند و اصلا علم الهیای در کار نیست. بیت العدل تصحیح این آیات را چنین توجیه می‌کند:

«در زمان بهاءالله او خود کتاب را مرور کرده و تغییرات لازم را مشخص کرده‌اند. در نهایت نسخه‌ی جدید و اصلاح شدهای آماده شد. در چند عدد از الواح بهاءالله مطالبی یافت می‌شوند که نشان می‌دهند در بین سال‌های 1305-1306 هجری (1887-1889م.) بهاءالله کتاب را بازنگری کرده تا مطابق با استاندارد معمول قرآن شود.»[11]

از آنجایی که توجیه قبلی بیت العدل برای مطابق کردن کتاب با قواعد مردم در اینجا پاسخگو نیست، بیت العدل دست به توجیه دیگری زده است: تغییرات جدید برای این بودند که آیات متناسب با استاندارد معمول قرآن ارائه شوند! سوال ما از بیت العدل این است: این چه کتاب الهی‌ای است که حتی آیات قرآن هم در آن به صورت اشتباه ذکر شده‌اند و در کجای پهنه‌ی پهناور دنیای اسلام مرسوم بوده که کسی آیات قرآن را به غیر از سبک استاندارد آن ذکر کند که بهاءالله دست به این اقدام زده است؟ این عمل بهاءالله مثل این است که حضرت عیسی یا موسی به پیروان‌شان اعلام کنند که اشتباهی رخ داده و تورات و انجیل را به صورت نادرست به دست مردم رسانده‌اند و باید اصلاح کنند.




ص 239

 

در حالی بهاییان و بیت العدل در برابر اشتباهات فاحش بهاءالله در نقل آیات قرآن این رفتار گذرا را نشان می‌دهند و طوری برخورد می‌کنند که انگار اتفاق خاصی رخ نداده است که دشمنان خودشان را در برابر رفتاری مشابه به شدت تحقیر می‌کرده‌اند. به این برخورد عبدالبهاء در برابر میرزا یحیی صبح ازل دقت کنید:

«از جمله از شخص مجهول (منظور میرزا یحیی صبح ازل است) نوشته‌ای به خطّ دست او داشتند، آیه مبارکه قرآن «ما هذه التّماثیل الّتی انتم علیها عاکفون» را عافکون نوشته بود و الآن در نزد میرزا یحیی قزوینی موجود است. ملاحظه فرمائید که مقتدای این قوم عاکف را از عافک فرق نمی‌دهد و چگونه آیه صریحه کتاب اللّه را به خطّ خویش تحریف می‌نماید.»[12]

وقتی میرزا یحیی دو حرف کنار هم از یک کلمه را (ظاهرا اشتباها) به صورت جابجا نوشته، عبدالبهاء به راحتی به او برچسب تحریف کننده‌ی قرآن می‌زند؛ اما وقتی پدر خودش ده‌ها آیه از قرآن را فقط در یکی از نوشته‌هایش تحریف می‌کند، گویی هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است (البته در عبارات عبدالبهاء نکته ی جالبی وجود دارد که در ادامه و در بخش مربوط به عبدالبهاء ذکر می‌کنیم).

 

3- تحریف و جعل احادیث شیعه

بر خلاف ایرادات ادبی و قرآنی کتاب ایقان که به راحتی قابل تشخیص بودند و بهاءالله مجبور به تصحیح آن‌ها شده بود، ایرادات حدیثی این کتاب به دو دلیل اصلاح نشده‌اند: اول اینکه بهاءالله آدرس دقیقی برای این احادیث ذکر نکرده و آنجا هم که سخن از منبع حدیث به میان آورده، صرفا به نقل اسم کتاب بسنده نموده است. لذا به علت در دسترس نبودن منابع و حجیم بودن آن‌ها، کسی به راحتی نمی‌توانسته صحّت و سقم این احادیث را بررسی نماید. دلیل دوم آنکه:




ص 240

 

بهاءالله برای اثبات حقانیت باب دست به جعل این احادیث زده بود و در صورت اصلاح آن‌ها براهین او برای اثبات حقانیت باب و در نتیجه مشروعیت خودش از بین می‌رفتند.

اما به لطف دیجیتال شدن منابع شیعی، امروزه مشخص شده که بهاءالله دقیقا چه حدیثی از احادیث شیعه را تحریف یا جعل کرده است. توجه شما را به سه نمونه از این احادیث جلب می‌نماییم:

«ملاحظه فرمائید که در اخبار، سنه ظهور آن هویه نور را هم ذکر فرموده‏ اند مع ذلک شاعر نشده‏ اند و در نَفَسی از هوای نفس منقطع نگشته‏ اند. فِی حَدیثِ المُفَضَّل «سَئَلَ عن الصّادق فَکیفَ یا مولای فی ظُهورِهِ؟ فَقال عَلَیه السّلامُ : فی سَنَةِ السّتّینِ یظهَرُ اَمرُه و یعلُو ذکره.» باری، تحیر است از این عباد که چگونه با این اشارات واضحه لائحه از حقّ احتراز نموده‏اند.»[13]

هدف از تحریف این حدیث، معین کردن سال «الستین» یا 60 به عنوان سال ظهور باب یعنی 1260 هجری است. حدیث مفضل حدیثی معروف در متون روایی شیعه است. بهاءالله تعمدا آن را تقطیع و تحریف کرده و طوری وانمود نموده که امام صادق علیه السلام برای ظهور امام زمان، سال و زمان تعیین کرده است. اصل حدیث به صورت زیر است:

«الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَأَلْتُ سَیدِی الصَّادِقَ ع هَلْ لِلْمَأْمُورِ الْمُنْتَظَرِ الْمَهْدِی ع مِنْ وَقْتٍ مُوَقَّتٍ یعْلَمُهُ النَّاسُ فَقَالَ حَاشَ لِلَّهِ أَنْ یوَقِّتَ ظُهُورَهُ بِوَقْت . . . قَالَ الْمُفَضَّلُ: «یا مَوْلَای فَكَیفَ بَدْءُ ظُهُورِ الْمَهْدِی ع وَ إِلَیهِ التَّسْلِیمُ» قَالَ ع «یا مُفَضَّلُ یظْهَرُ فِی شُبْهَةٍ لِیسْتَبِینَ فَیعْلُو ذِكْرُهُ وَ یظْهَرُ أَمْرُه»»

«مفضل بن عمر گفت: «به آقایم امام صادق علیه السلام عرض کردم که آیا برای [ظهور] مامور منتظر، مهدی علیه السلام، وقت مشخصی وجود دارد که مردم از آن آگاه باشند؟» فرمود: «خداوند منزه است از اینکه برای ظهور او وقتی تعیین کند ...» مفضل گفت: «مولای من، ابتدای ظهور او چگونه خواهد بود و چگونه تسلیم او خواهند شد؟» امام علیه السلام




ص 241

 

پاسخ داد: «اي مفضل؛ [مهدي] در زمان شبهه اي ظهور ميكند تا [آن را] تبيين كند و [به سبب حل آن شبهه] نامش بلند شود و امرش آشكار گردد...»»[14]

امام آشکارا در این حدیث بیان می‌کند که خداوند برای ظهور وقتی تعیین نمی‌کند، اما بهاءالله با تقطیع و تحریف آن مدعی می‌شود که امام سال 60 را برای ظهور تعیین کرده. جالب این جاست که نسخه‌ی تحریف شده‌ی این حدیث که توسط بهاءالله ارائه شده، نه تنها با خود حدیث در تعارض است، بلکه با احادیث دیگر که واضحا بیان می‌کنند ظهور امام مهدی علیه السلام در سال فرد[15] محقق می‌شود نه زوج، نیز ناسازگار است.

بهاءالله در جای دیگر مدّعی می‌شود که حدیث زیر در بحار آمده است:

«فِی البِحار إنَّ فی قائِمِنا اَربَعَ علاماتٍ من اَرْبَعَةِ نَبی مُوسی و عیسی و یوسُفَ وَ مُحَمَّدٍ. امّا العَلامَةُ مِن موسی الخَوفُ و الانتظار. وَ اَمّا العَلامَةُ مِن عیسی ما قالُوا فی حَقِّهِ. و العَلامَةُ مِن یوسُفَ السِّجنُ وَ التَّقیةُ. وَ العَلامَةُ مِن مُحَمَّدٍ یظْهَرُ بِآثارٍ مِثلِ القرآنِ. با این حدیث به این محکمی که جمیع امورات را مطابق آنچه واقع شده ذکر فرموده‏اند مع ذلک احدی متنبّه نشده.»[16]

در بحار چند حدیث مشابه این حدیث وجود دارند اما هیچ کدام همانند این حدیث نیستند و بهاءالله عملا قسمتی از هر حدیث را بر گرفته و مابقی را جعل نموده است. به گونهای که عبارت پایانی در هیچ کدام از احادیث بحار وجود ندارد: «وَ العَلامَةُ مِن مُحَمَّدٍ یظْهَرُ بِآثارٍ مِثلِ القرآنِ» یعنی: و نشانی او ازحضرت محمد (صلوات الله علیه و اله) این است که آثاری شبیه قرآن




صص 242 و 243

 

ظاهر می‌کند. جعل این عبارات، صرفا به خاطر توجیه کار باب در کتاب قیوم الاسماء است که آیات قرآن را با اندکی تغییر به عنوان وحی جدید ارائه کرده است.

نکته‌ی دیگر: در این روایت ذکر شده که نشان او از حضرت محمد این است که آثار او را تبیین می‌کند و به سنت و سیره‌ی او عمل می‌کند. باب نه تنها این کار را نکرده بلکه دین اسلام را منسوخ اعلام نمود و مدعی دین جدیدی شد. در جدول زیر اصل این روایات را از بحار الانوار ذکر کرده‌ایم:

 

آدرس در بحار الانوار متن حدیث
51:216 فِی صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ أَرْبَعُ سُنَنٍ مِنْ أَرْبَعَةِ أَنْبِیاءَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ عِیسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ یوسُفَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِمْ فَأَمَّا مِنْ مُوسَى فَخَائِفٌ یتَرَقَّبُ وَ أَمَّا مِنْ یوسُفَ فَالسِّجْنُ وَ أَمَّا مِنْ عِیسَى فَیقَالُ إِنَّهُ مَاتَ وَ لَمْ یمُتْ وَ أَمَّا مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَالسَّیف
51:218 فِی صَاحِبِ الْأَمْرِ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ عِیسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ یوسُفَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَأَمَّا مِنْ مُوسَى فَخَائِفٌ یتَرَقَّبُ وَ أَمَّا مِنْ عِیسَى فَیقَالُ فِیهِ مَا قِیلَ فِی عِیسَى وَ أَمَّا مِنْ یوسُفَ فَالسِّجْنُ وَ التَّقِیةُ وَ أَمَّا مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَالْقِیامُ بِسِیرَتِهِ وَ تَبْیینُ آثَارِهِ ثُمَّ یضَعُ سَیفَهُ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِیةَ أَشْهُرٍ وَ لَا یزَالُ یقْتُلُ أَعْدَاءَ اللَّهِ حَتَّى یرْضَى اللَّه
51:224 إِنَّ فِی صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ سُنَناً مِنَ الْأَنْبِیاءِ سُنَّةً مِنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ وَ سُنَّةً مِنْ عِیسَى وَ سُنَّةً مِنْ یوسُفَ وَ سُنَّةً مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَأَمَّا سُنَّتُهُ مِنْ مُوسَى فَخَائِفٌ یتَرَقَّبُ وَ أَمَّا سُنَّتُهُ مِنْ عِیسَى فَیقَالُ فِیهِ مَا قِیلَ فِی عِیسَى وَ أَمَّا سُنَّتُهُ مِنْ یوسُفَ فَالسِّتْرُ جَعَلَ اللَّهُ بَینَهُ وَ بَینَ الْخَلْقِ حِجَاباً یرَوْنَهُ وَ لَا یعْرِفُونَهُ وَ أَمَّا سُنَّتُهُ مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَیهْتَدِی بِهُدَاهُ وَ یسِیرُ بِسِیرَتِه
52:347 فِی صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ شَبَهٌ مِنْ أَرْبَعَةِ أَنْبِیاءَ شَبَهٌ مِنْ مُوسَى وَ شَبَهٌ مِنْ عِیسَى وَ شَبَهٌ مِنْ یوسُفَ وَ شَبَهٌ مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَقُلْتُ وَ مَا شَبَهُ مُوسَى قَالَ خَائِفٌ یتَرَقَّبُ قُلْتُ وَ مَا شَبَهُ عِیسَى فَقَالَ قِیلَ فِیهِ مَا قِیلَ فِی عِیسَى قُلْتُ فَمَا شَبَهُ یوسُفَ قَالَ السِّجْنُ وَ الْغَیبَةُ قُلْتُ وَ مَا شَبَهُ مُحَمَّدٍ ص قَالَ إِذَا قَامَ سَارَ بِسِیرَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَّا أَنَّهُ یبَینُ آثَارَ مُحَمَّدٍ وَ یضَعُ السَّیفَ ثَمَانِیةَ أَشْهُرٍ هَرْجاً هَرْجاً حَتَّى یرْضَى اللَّهُ

 

حدیث آخری که از نوشته‌های بهاءالله ذکر می‌کنیم، حدیث جعلی زیر است:

« آیا روایت مشهور را نشنیده اند که می فرماید: «اذا قامَ القائِمُ قامَتِ القیامَة»؟»

بهاءالله ادعا می‌کند حدیث فوق، مشهور است در صورتی که اصلا چنین حدیثی در منابع شیعی وجود خارجی ندارد. علت جعل این حدیث هم تلاش برای اثبات عقیده‌ی بهاییان مبنی بر ظهور باب در روز قیامت است.

 

3-دانش مذهبی عبدالبهاء

نوشته‌جات مذهبی عبدالبهاء ملغمه‌ای از فلسفه، عرفان، احادیث، و عقاید دیگر ادیان و گروه های اجتماعی هستند. بررسی این متون و نقد آن‌ها نیاز به ساعت‌ها زمان و صفحات متعدد دارد. ما در این جا صرفا نقل قول‌های او از قرآن را بررسی می‌کنیم که خود به تنهایی شاهکاری در تحریف قرآن محسوب می‌شوند. برای نشان دادن عمق اشتباهات او در نقل آیات قرآن فقط یکی از کتب او یعنی جلد 6 از منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء را بررسی می‌نماییم. برخی تحریفات و نقل قول‌های اشتباه او در کتاب مذکور را می‌توانید در جدول زیر مشاهده بفرمایید:




صص 244-249

 

توضیحات آیه به صورت صحیح آیه به نقل از عبدالبهاء شماره لوح:
یک اشتباه وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنین یخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ ما یخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یشْعُرُون(بقره، 9) و من النّاس من یقول آمنّا باللّه و بالیوم الآخر و ما هم بمؤمنین یخادعون اللّه و رسوله و ما یخدعون الّا انفسهم 5
عبارت اول اصلا در قرآن وجود ندارد. در آیه‌ی دوم از عبارات اشتباه استفاده کرده و قسمت‌هایی از میان آیه‌ی سوم را نیز حذف کرده است.

قُلْ یا عِبادِی الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه (زمر، 53)

یا بَنِی اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یوسُفَ وَ أَخیهِ وَ لا تَیأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّه (یوسف، 87)

در قرآن می‌فرماید ...

اذا وجدوا آثروا علی انفسهم و اذا فقدوا اشکروا اللّه شکراً جزیلاً هذه صفة الأبرار و سمة الأخیار ...

یا ایها الّذین آمنوا لا تقنطوا من رحمة اللّه ...

یا بنی لا تیأسوا من روح اللّه

25
مرتکب سه اشتباه شده است. أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاء(بقره، 214) احسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا یأتکم مثل الّذین کانوا من قبلکم اصابتهم البأسآء و الضّرّآء 37
یک عبارت اشتباه ذکر شده آیةَ مُلْكِهِ أَنْ یأْتِیكُمُ التَّابُوتُ فیهِ سَكینَة(بقره، 248) آیة ملکه ان تأتیکم التّابوت فیه سکینه 47
دو اشتباه رخ داده است. او همین آیه را به همین صورت اشتباه و یا مشابه آن در الواح شماره 60-64 و 545 تکرار می‌کند. كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی‏ كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یضاعِفُ لِمَنْ یشاء(بقره، 261) کحبّةٍ انبتت سبع سنابل فی کلّ سنبلة مأة جلده و اللّه یضاعف لمن یشاء 59

این اشتباه در الواح با شماره‌های زیر تکرار شده است:

40, 120, 122,123,124, 125, 126, 127, 128.

لا یخافُونَ لَوْمَةَ لائِم(مائده، 54) لا تأخذهم فی اللّه لومة لائم 119
فاجعه اینجاست که عبدالبهاء درباره‌ی لفظ «عشره» صحبت می‌کند در صورتی که اصلا در قرآن وجود خارجی ندارد: «امّا چهار هاء که ارکان اربعه بیت توحید است و عددش متمّم عشره است ... اشاره به این مقام در آیه قرآنست که می‌فرماید و اتممناه بعشره» وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ(اعراف، 142) و اتممناه بعشره 166

در اینجا عبدالبهاء به سبک باب دست به آیه سازی زده و با ترکیب دو آیه، آیه‌ای جدید خلق کرده است. او این آیه نو ترکیب را در الواح

173 و 271 تکرار کرده است.

لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَیر (اعراف، 188)

وَ ما أَدْری ما یفْعَلُ بی‏ وَ لا بِكُمْ (احقاف، 9)

لو کنت اعلم الغیب لاستکثرت من الخیر و ما ادری ماذا یفعل بی و بکم غداً 172
دو کلمه حذف شده اند. وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَر (توبه، 72) رضوان اللّه اکبر 191
آیه تحریف شده و در لوح 380 با تحریفی مشابه تکرار شده است. أَ وَ لا یرَوْنَ أَنَّهُمْ یفْتَنُونَ فی‏ كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَین(توبه، 126) ا لم یروا یفتنون فی کلّ عام مرّة او مرّتین 193
تحریف و اضافه کردن چند لفظ. هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَ الْقَمَرَ نُورا(یونس، 5) و جعلنا الشّمس ضیآءً و جعلنا القمر نوراً 194
کلمه‌ی اول آیه تحریف شده و دو قسمت از آن کاملا حذف شده‌اند. أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّیلُ زَبَداً رابِیاً وَ مِمَّا یوقِدُونَ عَلَیهِ فِی النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْیةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذلِكَ یضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما ینْفَعُ النَّاسَ فَیمْكُثُ فِی الْأَرْض (رعد، 17) و انزلنا من السّمآء مآءً فسالت اودیة بقدرها فاحتمل السّیل زبداً رابیاً و ممّا یوقدون علیه فی النّار زبد مثله فأمّا الزّبد فیذهب جفآءً و امّا ما ینفع النّاس فیمکث فی الأرض 371
سه قسمت تحریف شده‌اند. این خطا در سه لوح دیگر تکرار شده است: 227، 228، و 230. در دو لوح آخر عبارتی دیگر نیز تحریف شده است. مَثَلًا كلَمَةً طَیبَةً كَشَجَرَةٍ طَیبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فىِ السَّمَاءِتُؤْتىِ أُكُلَهَا كلُ‏َّ حِینِ بِإِذْنِ رَبِّهَا(ابراهیم، 24) مثل کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السّمآء و تؤتی اکلها فی کلّ حین 229
دو کلمه حذف شده‌اند. وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّیانی‏ صَغیرا(اسراء، 24) و اخفض لهما جناح الذّلّ و قل ربّ ارحمهما کما ربّیانی صغیراً 249
قسمت اول آیه تحریف شده است. عَسى‏ أَنْ یبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً (اسراء، 79) و نبعثک مقاماً محمودا 260

سه آیه در یک لوح تحریف شده‌اند. تحریف آیه سوم در دو لوح زیر تکرا شده‌اند:

309 و 347

1-إِنْ نَحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُم(ابراهیم، 11)

2-أَفْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّة(سبا، 8)

3-إِذا رَأَوْكَ إِنْ یتَّخِذُونَكَ إِلاَّ هُزُوا أَ هذَا الَّذی بَعَثَ اللَّهُ رَسُولاً (فرقان، 41)

1-ان هذا الّا بشر مثلکم

2-افتری علی اللّه أم به جنّه

-3اذا رأوک ان یتّخذوک الّا هزواً ا هذا الّذی بعثه اللّه رسولاً

348
در اینجا نیز دو آیه‌ی مختلف به هم دوخته شده و به عنوان آیه‌ای از قرآن ارائه شده‌اند.

وَ اجْعَلْ لی‏ لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرینَ (شعراء، 84)

وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیا(مریم، 50)

و اجعل لی لسان صدق علیا 354

باز هم آیه‌ای جدید با استفاده از دو آیه خلق شده‌اند. این آیه‌ی جعلی در الواح زیر نیز ذکر شده است:

391، 392، 393، و 394

وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یتَضَرَّعُونَ(مومنون، 76)

وَ لَنُذیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ(سجده، 21)

و لقد اخذناهم بالعذاب الأدنی دون العذاب الأکبر لعلّهم یرجعون 390
حذف یک عبارت و تحریف دو عبارت. ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذینَ اصْطَفَینا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبیر (فاطر، 32) ثمّ اورثنا الکتاب الّذین اصطفینا منهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سارع الی الخیرات 410
این ایراد در الواح 414 و 415 تکرار شده است. قالُوا إِنَّا تَطَیرْنا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَ لَیمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذابٌ أَلیم(یس، 18) انّا تطیرنا بکم لئن لم تنتهوا لنرجمنّکم او یمسّنّکم منّا عذاب الیم 414

یک کلمه حذف شده است. همین تحریف در الواح زیر تکرار شده است:

434، 435، و 437.

جُنْدٌ ما هُنالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزاب (ص، 11) جند هنالک مهزوم من الأحزاب 134
تحریفات متعدد فَذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلال(یونس، 32) هذا هو الحقّ و ما بعد الحقّ الّا الضّلال 434
یک تحریف هَلْ یسْتَوِی الَّذینَ یعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یعْلَمُون(زمر، 9) لا یستوی الّذین یعلمون و الّذین لا یعلمون 452
یک تحریف إِنَّكَ مَیتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیتُون(زمر، 30) انّک میت و هم میتون 455
آیه‌ی اول تحریف شده سپس با آیه‌ی دوم ترکیب شده و به عنوان آیه‌ای از قرآن ارائه گردیده است.

غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْب(غافر، 3)

إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعا (زمر، 53)

قابل التّوب غافر الذّنب و انّ اللّه یغفر الذّنوب جمیعاً 467
یک تحریف ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیینَ(احزاب، 40) ما کان محمّد ابا احد من رجالکم و لکنّه رسول اللّه و خاتم النّبیین 485
باز هم خلق آیه‌ای جدید با استفاده از دو آیه.

كُلِّ شَی‏ءٍ خَلَقْنا زَوْجَین(ذاریات، 49)

احْمِلْ فیها مِنْ كُلٍّ زَوْجَینِ اثْنَین(هود، 40)

کلّ شیء خلقناه زوجین اثنین 524
یک تحریف که در لوح 45 نیز تکرار شده است وَ یؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة(حشر، 9) و یؤثرون علی انفسهم ولو کانت بهم خصاصة 545
یک کلمه حذف شده یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا نُودِی لِلصَّلاةِ مِنْ یوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَیعَ(جمعه، 9) یا ایها الّذین آمنوا اذا نودی للصّلوة فی یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر اللّه و ذروا البیع 548
عین این تحریف در الواح شماره 105، 106، 107، 108، 109، و 110 تکرار شده است. وَ إِنْ یتَفَرَّقا یغْنِ اللَّهُ كُلاًّ مِنْ سَعَتِه(نساء، 130) یوم یغنی اللّه کلّاً من سعته 551
تحریفات متعدد که در لوح 355 و 356 تکرار شده‌اند. وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِی إِلاَّ عَلى‏ رَبِّ الْعالَمینَ(شعراء، 109) قل لا اسألکم علیه اجراً ان اجری الّا علی اللّه ربّ العالمین 203
این آیه شاهکاری از تحریفات عبدالبهاء است که با استفاده از ابتدا، میانه، و انتهای سه آیه‌ی مختلف آیه‌ای جدید خلق کرده است.

فَتِلْكَ بُیوتُهُمْ خاوِیةً بِما ظَلَمُوا إِنَّ فی‏ ذلِكَ لَآیةً لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ(نمل، 52)

فَكَأَینْ مِنْ قَرْیةٍ أَهْلَكْناها وَ هِی ظالِمَةٌ فَهِی خاوِیةٌ عَلى‏ عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشیدٍ(حج، 45)

وَ ظَلَّلْنا عَلَیكُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَیكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‏ كُلُوا مِنْ طَیباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ(بقره، 57)

تلک بیوتهم خاویة علی عروشها بما ظلموا و ما ظلمناهم ولکن کانوا انفسهم یظلمون. 363
دو کلمه اضافه شده‌اند. إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ یقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیئَةٌ یقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا یكادُونَ یفْقَهُونَ حَدیثاً(نساء، 78) ان تصبهم من حسنة یقولوا هذه من عند اللّه و ان تصبهم من سیئة یقولوا هذه من عندک قل کلّ من عند اللّه فما لهؤلآء القوم لا یکادون یفقهون حدیثا 394
کل عبارات جابجا شده‌اند واملای فطور اشتباه نوشته شده است. ما تَرى‏ فی‏ خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى‏ مِنْ فُطُورٍ(ملک، 3) لن تری فی خلق الرّحمن من فتور و لن تری فی خلق الرّحمن من تفاوت 557
سه کلمه حذف شده‌اند. كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُورا(اسراء، 20) کلّاً نمدّ هؤلاء و هؤلاء و ما کان عطاء ربّک محظورا 557



ص 250

 

لازم به توضیح است برای طولانی نشدن این بخش، از ذکر آیاتی که تحریف جزئی مثلا یک حرف داشتند خودداری کرده‌ایم.

این موضوع که هر آیه به صورت اشتباه به دفعات تکرار شده بیانگر این حقیقت است که ادعاهای عبدالبهاء مبنی بر داشتن دانش فوق بشری،[17] قلم خطا ناپذیر،[18] ملهم بودن قلمش،[19] افاضه‌ی موهبتی به وی از طرف بهاءالله که هر چه بگوید همان است،[20] و مصوّر شدن ِهر چه نیاز دارد،[21] کاملا پوچ و بی اساسند. و الّا این چه قلم خطا ناپذیر و الهام شده‌ای است که از نوشتن آیه‌ی قرآن به صورت صحیح عاجز بوده و دست به آیه سازی هم زده است؟

در هر حال خداوند وقتی بخواهدکسی را رسوا کند، او بهترین مکر کنندگان است. عبدالبهاء در حالی مرتکب چنین خطاهای فاحشی در قرآن شده که همان طور که قبلا گفتیم میرزا یحیی را به علت جابجا نوشتن دو حرف، تحریف کننده‌ی کتاب خدا خوانده بود:




ص 251

 

«از جمله از شخص مجهول (منظور میرزا یحیی صبح ازل است) نوشته‌ای به خطّ دست او داشتند، آیه مبارکه قرآن «ما هذه التّماثیل الّتی انتم علیها عاکفون» را عافکون نوشته بود و الآن در نزد میرزا یحیی قزوینی موجود است. ملاحظه فرمائید که مقتدای این قوم عاکف را از عافک فرق نمی‌دهد و چگونه آیه صریحه کتاب اللّه را به خطّ خویش تحریف می‌نماید.»[22]

فاجعه‌ی عظمی اینجاست که عبدالبهاء حتی نحوه‌ی نوشتن صحیح آیه‌ی فوق را هم بلد نبوده و به جای «لها» از «علیها» استفاده کرده است. در حقیقت در همان آیه‌ای که در آن از دیگری ایراد گرفته، خود نیز مرتکب خطا شده است! اما ماجرا به اینجا ختم نمی‌شود. عبدالبهاء در ادامه‌ی همین سخنان، به علت خطای جزئی میرزا یحیی این سخنان را بر زبان می‌راند:

«رغماً عن انفه از قلمش این خطّ صادر تا واضح شود که رئیس اهل تحریف است و زعیم اهل جحیم. بعضی از تابعین آن مجهول با وجود آنکه به رأی العین این را مشاهده نمودند باز بیدار نشدند تا ثابت کردند که همج رعاع اتباع کلّ ناعق یمیلون بکلّ ریح هستند. هادی مضلّ در سر منابر از حضرت اعلی در اصفهان به کرّات تبرّی جست. حال اقلّاً خجالت بکشد دیگر اسم امر حضرت را نبرد. با وجود این جسارت و شقاوت خود را صنم اکبر بعد از صنم اعظم می‌شمرد، فاعتبروا یا اولی الابصار.» [23]

b251




ص 252

 

واقعا عکس العمل بهاییان چه خواهد بود اگر ما عبدالبهاء و بهاءالله را به خاطر تحریفات متعدد در آیات قرآن، و بهاییان را به خاطر دیدن این تحریفات و بیدار نشدن، با همین الفاظ توصیف کنیم؟


[1]- برخی محققین عقیده دارند این نسخه، نسخه ی اصلی نیست و نسخه ای اصلاح شده است که باز هم اصلاح شده و تا به حالت کنونی که در دست ماست در آمده است. زیرا نسخی وجود دارند که در آن ها به جای عبارت «یا اهل الارض» در صفحه ی اول از عبارت «یا اهل البیان» (فاضل مازندرانی، اسرار الآثار، ج1، ص 279) استفاده شده است.

[2]-Christopher buck, edited by Juan R. Cole and Moojan Momen, Symbol and Secret: Qur'an Commentary in Baha’u’llah's Kitab-i-Iqan (United States of America: Kalimat Press, 1995)

قابل ذکر است که در نسخه‌ی الکترونیکی این کتاب به اشتباه تصویر دیگری قرار داده شده است اما در نسخه‌ی چاپی که اسکن آن در www.books.google.com موجود است نسخه‌ی صحیح قرار داده شده است.

[3]- “In his Questions and Answers, supplemental to the Kitab-i Aqdas, Baha’u’llah himself discloses the editing process and reasons for it: ‘Many Tablets were revealed and dispatched in their original form without being checked and reviewed. Consequently, as bidden, they were again read out in the Holy Presence, and brought into conformity with the grammatical conventions of the people in order to forestall the cavils of the opponents of the Cause.’” Christopher buck, edited by Juan R. Cole and Moojan Momen, Symbol and Secret: Qur'an Commentary in Baha’u’llah's Kitab-i-Iqan, p. 27.

[4]- «قل یا أیها الجاهل انظر فی کلمات اللّه ببصره لِتَجدَهُنّ مقدّساتٍ عن اشارات القوم و قواعدهم بعد ما کان عنده علوم العالمین. قل إنّ آیاتِ اللّه لو تنزل علی قواعدکم و ما عندکم انّها تکون مثلَ کلماتِکم یا معشَرَ المحتجبین»: بهاءالله، مجموعه الواح مبارکه، ص 71.

[5]- «تعالیم الهیه در این دور نورانی چنین است که نباید نفوس را توهین نمود و بجهالت نسبت داد که تو ندانی و من دانم بلکه باید بجمیع نفوس بنظر احترام نظر کرد»: عبدالبهاء، مکاتیب، ج 1، ص 355.

[6]- البته عبارات او برای فارسی زبانان نیز گنگ و نامفهوم هستند: «بلسان پارسی ذکر میشود که شاید عرف قمیص رحمانی را از کلمات منزله پارسیه ادراک نمائی و منقطعاً عن الاشطار بشطر أحدیه توجّه کنی اگر چه هر طیری از کُدس رحمت رحمانیه و خرمن حکم صمدانیه نصیب نبرده و قادر بر التقاط نه»: بهاءالله، مجموعه الواح مبارکه، ص 74.

[7]- بهاءالله، مجموعه الواح مبارکه، ص 78.

[8]- «قل یامعشر العلمآء لا تزنوا کتاب اللّه بما عندکم من القواعد و العلوم انّه لقسطاس الحقّ بین الخلق قد یوزن ما عند الامم بهذا القسطاس الاعظم»: بهاءالله، اقدس، بند 98، ص 99.

[9]- “It is important to note that the stylistic and grammatical changes mentioned above took place over time—often it was Zayn himself that suggested them—and therefore the various manuscripts differ somewhat, one from the other,” Christopher buck, edited by Juan R. Cole and Moojan Momen, Symbol and Secret: Qur'an Commentary in Baha’u’llah's Kitab-i-Iqan, p. 27.

[10]- برای مطالعه‌ی صفحه به صفحه از لینک زیر:

http://dl.nlai.ir/UI/0703ce2c-183d-4267-bb7a-35498b51ecc6/LRRView.aspx?tocterm=&History=True&First=true

و برای دانلود کتاب به صفحه‌ی زیر مراجعه کنید:

https://archive.org/download/original_Iqan/iqan.pdf

[11]- “During His lifetime, Baha’u’llah Himself reviewed the book and indicated necessary changes so that, subsequently, a new, revised version of the book became available. In several Tablets of Baha’u’llah, indications are found that during 1305-1306 A.H. (1887–1889 A.D.), Baha’u’llah undertook the task of revising the book particularly in order to bring the Qur’anic quotations in line with the common standard,” Christopher buck, edited by Juan R. Cole and Moojan Momen, Symbol and Secret: Qur'an Commentary in Baha’u’llah's Kitab-i-Iqan, p.26.

[12]- عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، ج 6، شماره 430.

[13]- بهاءالله، ایقان، ص 168.

[14]- مجلسی، بحار الانوار، ج 53، ص 1.

[15]- به عنوان نمونه از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: «قَالَ لَا یخْرُجُ الْقَائِمُ إِلَّا فِی وَتْرٍ مِنَ السِّنِینَ سَنَةِ إِحْدَى أَوْ ثَلَاثٍ أَوْ خَمْسٍ أَوْ سَبْعٍ أَوْ تِسْع»: یعنی: «قائم خروج نمی کند مگر در سالی فرد: یک، سه، پنج، هفت یا نه»: مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 291. احادیث دیگر نیز این مطلب را بیان می‌کنند مثلا: «عنأَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: یقُومُ الْقَائِمُ ع فِی وَتْرٍ مِنَ السِّنِینَ تِسْعٍ وَاحِدَةٍ ثَلَاثٍ خَمْس»، مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 235.

[16]- بهاءالله، ایقان، ص 168.

[17]-“In the person of ‘Abdu’l-Baha the incompatible characteristics of a human nature and superhuman knowledge and perfection have been blended and are completely harmonized,” Shoghi Effendi, The World Order of Baha’u’llah, p. 134.

یعنی: «در شخص عبدالبهاء، ویژگی‌های ناسازگار طبیعت بشری و دانش و کمال غیر بشری با هم ممزوج شده و کاملا هماهنگ شده‌اند.»

[18]-“Little wonder that from the same unerring pen there should have flowed, after ‘Abdu’l-Baha’s memorable visit to the West . . .” Shoghi Effendi, The World Order of Baha’u’llah, p. 75.

یعنی: «تعجبی نیست که از همان قلم خطا ناپذیر باید چنین جاری می‌شد، بعد از سفر به یاد ماندنی عبدالهاء به غرب ...»

[19]- «الحمد للّه آنچه از قلم این آواره در دو سال سه سال پیش صادر جمیع در عرصه وجود حال جلوه نمود و اسرار هویدا گشت تا کلّ بیدار گردند و هوشیار که این قلم مؤید و ملهم است»: عبدالبهاء، مکاتیب، ج 5، ص160.

[20]- «من دعوی معصومیت نمی‌کنم. من اول گناهکار (استغفرالله) اما جمال مبارک موهبتی بمن عنایت فرموده‌اند. هر چه بگویم همان است»: افروخته، خاطرات نه ساله، ص 521.

[21]-“No, I do not know everything. But when I need to know something, it is pictured before Me,” Stanwood Cobb, Memories of Abdu’l-Baha in In his Presence: Visits to Abdu’l-Baha (Kalimat Press, 1989), p. 60.

یعنی: «نه من همه چیز را نمی‌دانم اما وقتی نیاز باشد چیزی را بدانم در برابر من مصوّر میشود.»

[22]- عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء. آلمان ، ج 6، شماره 430.

[23]- عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء. آلمان ، ج 6، شماره 430.

 




شما اینجا هستید: فهرست کتاب آواز دهل: پژوهشی در تعالیم منسوب به میرزاحسینعلی نوری معروف به بهاءالله »»»  تعلیم چهارم: دین باید مطابق علم و عقل باشد: دیدگاه دوم: آیا بهاییان و در رأس آنها رهبران‌شان بر طبق این تعلیم رفتار کرده‌اند؟ قسمت دوم صص 222-251  

برای بازگشت به فهرست: اینجا را کلیک کنید.

برای دانلود کل کتاب به صورت پی دی اف: اینجا را کلیک کنید.

برای مطالعه قسمت بعدی اینجا را کلیک کنید: تعلیم چهارم: دین باید مطابق علم و عقل باشد: دیدگاه دوم: آیا بهاییان و در رأس آنها رهبران‌شان بر طبق این تعلیم رفتار کرده‌اند؟ قسمت سوم صص 252-287

برای مطالعه قسمت قبلی اینجا را کلیک کنید: تعلیم چهارم: دین باید مطابق علم و عقل باشد: دیدگاه دوم: آیا بهاییان و در رأس آنها رهبران‌شان بر طبق این تعلیم رفتار کرده‌اند؟ قسمت اول صص 183-221   

  آئین بهایی، دیانت بهایی، تعاليم بهايي، بهائيت، بهاییت، بهایی پژوهی، بابیت، بابیه، شیخیه، بیانی، بابی، بابیان، بهاییان، ازلیان، ریمی، تعالیم دوازده گانه بهایی، تعالیم بهاییت، سید کاظم رشتی، سید علی محمد باب، علی محمد باب، سید باب، باب، میرزا حسین علی نوری، بهاء الله، حضرت محبوب، جمال مبارک، صبح ازل، عباس افندی، عبدالبهاء، شوقی، شوقیافندی، ولی امرالله، طاهره قرةالعین، روحیه ماکسول، زرین تاج، ملا محمد زرندی، چارلز میسون ریمی، ریمی، اشراق خاوری، فاضل مازندرانی، اسلمنت، محمد علی فیضی، ابوالفضل گلپایگانی، مهدی گلپایگانی، ابن الذئب، من یظهره الله، مسعود بسیطی، زهرا مرادی، آوازدهل، اقدس، ایقان، بدیع، بیان، مبین، خطابات، مکاتیب، کلمات مبارکه مکنونه، اشراقات، اقتدارات، الواح مبارکه، مفاوضات، کتاب عهدی، الواح وصایا، رساله سوال و جواب، پیام ملکوت، گنجینه حدود و احکام، اسرارالآثار، اشراقات، ادعیه حضرت محبوب، کشف الغطاء، آثار قلم اعلی، گلزار تعالیم بهایی، مطبوعات امری، احباء، احباءالله، احبای خدا، اغنام الله، اغنام الهی، اهل بها، حروف حی، ایادیان امرالله، تاریخچه بهاییت، بهایی پژوهی، تاریخ بدیع، تقویم بهایی، ایام هاء، طرد روحانی، طرد اداری، فرق ضاله، فرقه ضاله، توبه نامه باب، پیامبر عصر جدید، مظاهر ظهور الهی، مشرق الاذکار، محرومیت از تحصیل، همه بار یک دارید، سیاهان آفریقایی، سازمان تبیین، سازمان تشریع، حیفا،حقوق الله، بخوانیم و بیاندیشیم، تحرّي حقيقت، ترك تقاليد، وحدت عالم انساني، دين بايد سبب الفت و محبت باشد، تطابق دين با علم و عقل، ترك تعصبات، تعديل معيشت عمومي، بيت‌العدل، محكمه كبری، تعليم و تربيت عمومي، تربیت اجباري، وحدت لسان، وحدت زبان و خط، تساوي حقوق رجال و نساء، تساوی حقوق زنان و مردان، صلح عمومي، تحريم جنگ، جهان بشري محتاج نفثات روح القدس است، نفثات روح القدس، وحدت اساس ادیان، تعصب نژادی، تعصب جنسی،

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

اطلاعات اضافی

Real Time Web Analytics