شما اینجا هستید: فهرست کتاب آواز دهل: پژوهشی در تعالیم منسوب به میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله »»» تعلیم ششم: تعدیل معیشت همگانی و رفع مشکلات اقتصادی: دیدگاه نخست: آیا این تعلیم، ابداع بهاییت است؟ صص 343-352
برای بازگشت به فهرست: اینجا را کلیک کنید.
برای دانلود کل کتاب به صورت پی دی اف: اینجا را کلیک کنید.
ص 343
تعلیم ششم:
تعدیل معیشت همگانی
و رفع مشکلات اقتصادی
«تعلیم ششم حضرت بهاءالله تعدیل معیشت حیات است. یعنی باید قوانین و نظاماتی گذارد که جمیع بشر به راحت زندگانی کنند. یعنی همچنانکه غنی در قصر خویش راحت دارد و به انواع موائد سفرهی او مزین است، فقیر نیز لانه و آشیانه داشته باشد و گرسنه نماند تا جمیع نوع انسان راحت یابند. امر تعدیل معیشت بسیار مهم است و تا این مسئله تحقّق نیابد سعادت برای عالم بشر ممکن نیست.»[1]
ص 344 و 345
مقصود از تعدیل معیشت همگانی این است که ثروتهای عالم باید به گونهای بین انسانهای جهان تقسیم شود که افراد طبقات مختلف در راحتی باشند و ثروتمندان به داد فقرا برسند.
عبدالبهاء میگوید:
«طبقات ناس مختلفند، بعضی در نهایت غنا هستند، بعضی در نهایت فقر. یکی در قصربسیار عالی منزل دارد، یکی سوراخی ندارد. یکی انواع طعام در سفره اش حاصل است، یکی نان خالی ندارد، قوت یومی ندارد. و لذا اصلاح معیشت از برای بشر لازم.»[2]
وی تاکید میکند مقصود از تعدیل معیشت، مساوات نیست، بلکه مواسات است. قرار نیست همه به یک اندازه مال و دارایی داشته باشند، بلکه باید اغنیا از روی میل و رغبت به فقرا کمک کنند تا آنها نیز کمتر سختی بکشند. مساوات، نظم عالم را به هم میزند. لذا طبقات و مراتب اقتصادی لازم است:
«نه آنکه مساوات باشد، بلکه اصلاح لازم است والّا مساوات ممکن نیست، نظم عالم به هم میخورد. نظم عالم چنین اقتضا مینماید که طبقات باشد. نمیشود بشر یکسان باشد. زیرا در ایجاد بشر مختلفند. بعضی در درجۀ اوّل عقلند و بعضی درجۀ متوسّط و بعضی بکلّی از عقل محرومند. حال آیا ممکن است نفسی که در درجۀ اعلای عقل است با نفسی که هیچ عقلی ندارد، مساوی باشد؟ ... مراتب لازم است.»[3]
او میگوید هر کس باید نسبت به طبقه و مرتبهی خود راحت باشد:
«جمیع از احتیاج نجات یافته هرکس بقدر امکان و اقتضاء در رتبه و مکان راحت یابد. همچنانکه امیر عزیز است و در نعمت مستغرق، فقیر نیز رزق یومی داشته باشد در ذلت کبری نماند و از شدت جوع (گرسنگی) از عالم حیات محروم نگردد.»[4]
عبدالبهاء معتقد است همچنان که اردوی نظامی محتاج ردههای مختلف است، جامعه نیز به طبقات نیاز دارد:
«باید کوشید تا نوع انسان سعادت ابدی یابد. قواعدی در اینخصوص لازم که هم مراتب باقی ماند و هم افراد هیئت اجتماعیه در کمال آسایش باشند. زیرا هیئت اجتماعیه مانند اردوئی است که جنرال و سردار و نایب و نفر همهء اجزاء را لازم دارد نمیشود جمیع سردار باشند یا سرباز بلکه طبقات لازمست و تفاوت مراتب واجب.»[5]
ص 346 و 347
بنابراین وی مدعی است بهاییت، به دنبال تساوی و برداشتن طبقات اجتماعی نیست. بلکه میخواهد تعادل ایجاد کند:
«بهتر آنست که اعتدال بمیان آید و اعتدال اینست که قوانین و نظاماتی وضع شود که مانع ثروت مفرط بی لزوم بعضی نفوس شود و دافع احتیاج ضروریهء جمهور گردد.»[6]
با این حال عبدالبهاء بارها در سخنرانیهای تبلیغی اش، ادعا کرده بود بهاییت، دنبال ایجاد مساوات به معنی کامل کلمه است. به عنوان نمونه به این کلام وی توجه فرمایید:
«(یکی از تعالیم بهاءالله) مساوات بین بشر است و اخوّت تامّ. عدل چنین اقتضا مینماید که حقوق نوع انسانی جمیعاً محفوظ و مصون ماند و حقوق عمومی یکسان باشد و این از لوازم ذاتیهء هیئت اجتماعیه است.»[7]
اما همان طور که ملاحظه فرمودید وقتی نوبت به تعدیل معیشت و ارائهی راهکار عملی میرسد، میگوید:
«مساوات ممکن نیست ... آیا ممکن است نفسی که در درجۀ اعلای عقل است با نفسی که هیچ عقلی ندارد، مساوی باشد.»[8]
به هر حال، عبدالبهاء پیشنهاد میکند قوانینی وضع گردد که افراد ثروتمند زیادی مالشان را به افراد فقیر انفاق کنند. وی میگوید:
«جایز نیست که بعضی در نهایت غنا باشند و بعضی در نهایت فقر. باید اصلاح کرد و چنان قانونی گذاشت که از برای کلّ وسعت و رفاهیت باشد نه یکی بفقر مبتلا و نه یکی نهایت غنا را داشته باشد. مثلاً شخصی غنی که منتهی غنا را دارد نگذارد شخص دیگر منتهی فقر را داشته باشد مراعات او را بکند تا او هم راحت باشد. این را باید بقوانین اجرا کرد نفوس اغنیا باید خودشان زیادی مال خود را بفقرا انفاق کنند و همچنین قوانین مملکت باید نوعی باشد که بموجب شریعت الله هر گونه آسایش داشته باشد.»[9]
همچنین میگوید:
«باید قوانین و نظاماتی گذارد که جمیع بشر براحت زندگانی کنند ... امر تعدیل معیشت بسیار مهم است و تا این مسئله تحقّق نیابد سعادت برای عالم بشر ممکن نیست.»[10]
عبدالبهاء از یکسو میگوید انفاق اغنیا به فقرا باید از روی میل و رغبت باشد، نه اجبار؛ اما از سوی دیگر امر میکند قوانینی وضع شود تا از ثروتمندان پول گرفته شود و صرف نیازمندان گردد. احتمالا مقصودش این است که قانون، تکلیف مردم را مشخص کند ولی ایشان را مجبور به پرداخت ننماید. یعنی قانونی بدون ضمانت اجرایی. وی میگوید:
«اغنیا رحم به فقرا کنند امّا به میل خودشان نه مجبوراً. اگر مجبوری باشد فایده ندارد. نه آنکه به جبر باشد، بل به موجب قانون عمومی هر کس تکلیف خود را بداند.»[11]
نکتهی آخر اینکه بهاییان معتقدند با طرح تعدیل معیشت عمومی، ثروتهای ملل به کلیهی عالم تعلق مییابد. روابط اقتصادی ممالک جهان نیز بر اساس تفاهم و بدون سدهای گمرکی با ایجاد یک روش در واحد پول و اوزان استوار میگردد.[12] بر هر خواننـدهی عاقل و با اطـلاع از مسـائل اقتصادی مضرّات توصیه های فوق آشکار است.
ص 348
به عنوان مثال بدون سدهای گمرکی روشن است چه بر سر اقتصادهای ضعیف و کشورهای توسعه نیافته خواهد آمد و چگونه قدرت های اقتصادی و صنعتی عملاً همه ی جهان را چپاول خواهند کرد؛ و یا مضرّات واحد پولی مشترک بدون آماده سازی زیرساخت های اقتصادی در جهان چه فجایعی را به بار خواهد آورد.
البته راه کارهای دیگری هم که بهاییت برای رسیدن به تعدیل معیشت عمومی ارائه داده از نظر منطقی و اجرایی خالی از اشکال نیست.
ص 349
آیا این تعلیم، ابداع بهاییت است؟
واقعیت این است که تمایل به عدالت اجتماعی، عمری به قدمت حیات بشر بر روی زمین دارد. پیشنهادات مکاتب اقتصادی مختلف برای بهبود معیشت مردم نیز به قرون شانزده و هفده میلادی، باز میگردد. تمام این مکاتب، بر این باورند که در حیات اقتصادی بشر، معضلی وجود دارد که برطرف کردن آن لازم و ضروری است. این مکاتب، همواره به دنبال راه چارهای برای معیشت بهتر مردم بودهاند و هریک مدعیاند اگر طرحهای پیشنهادی ایشان پیاده شود، اوضاع معیشتی ملت، بهتر خواهد شد. اما آنچه صداقت این ادعا را نمایان میکند، نتیجهی حاصل از راهکارهای آنهاست.
بهاییت هم به زعم خود، راهکاری پیشنهاد کرده تا شاید با آن بتوان معیشت عموم را تعدیل کرد، اما باید مشاهده کرد آیا این پیشنهاد، در عمل نیز پاسخگو است یا خیر؟
گذشته از بحث مکاتب اقتصادی که پیشینهی آنها به چند صد سال پیش بر میگردد، ادیان بزرگ آسمانی نیز هر یک به اهمیت رعایت این اصل در میان امتها تذکر دادهاند. به ویژه در اسلام، «اقتصاد» جایگاه ویژهای دارد. به گونهای که بخش زیادی از مباحث فقهی اسلام، به موضوع اقتصاد و مسائل مربوط به آن اختصاص یافته است.
ص 350
کلمهی اقتصاد، در اسلام به معنای میانهروی و اعتدال به کار گرفته میشود. مانند این آیه: «وَ اقْصِدْ فِی مَشْیك»[13] که یعنی در راه رفتن اعتدال را رعایت كن. و یا این روایت از حضرت رسول(ص) که میفرمایند:
«من اقتصد اغناه الله، و من بذر افقره الله.»[14]
یعنی: هركس در دخل و خرج میانهروی كند خدا بی نیازش میكند و هر كس اسراف و تبذیر نماید خداوند فقیرش گرداند.
لازم به ذکر است اقتصاد اسلامی، برای برقراری عدالت اجتماعی دو اصل کلی دارد:
الف) اصل همکاری عمومی مانند انفاق:
خداوند در قرآن به انسانها امر به انفاق نموده و برای این عمل خداپسندانه پاداشهای ویژهای در نظر گرفته است:
«در راه خدا انفاق كنید.»[15]
«کسانی که مالشان را شب و روز، و (در) نهان و آشکار انفاق میکنند، پاداش آنها نزد پروردگارشان است و نه بیمی بر آنهاست و نه محزون میشوند.»[16]
ب) اصل توازن اجتماعی مانند خمس و زکات:
ص 351
دامنهی احکام اقتصادی در فقه اسلامی بسیار گسترده و دقیق است. به گونهای که فرقهی بهاییت نیز بخشهای مهمی از احکام مربوط به تعدیل معیشت خود را از فقه اسلامی اقتباس نموده است. به طور مثال، بهاءالله میگوید:
«درباره زکات هم امر نمودیم کما نزل فی الفرقان عمل نمایند.»[17]
با این حساب، دیگر چه ادعایی برای جدید بودن تعلیم تعدیل معیشت باقی میماند؟ آیا بهاییان این همه آیات و احکام اسلامی را در سفارش مردم به مراعات حال فقرا و سهیم نمودن ایشان در اموال خود ندیدهاند که اینگونه ادعای نوآوری سر میدهند؟ آیا فراموش نمودهاند سخنان امیرالمؤمنین (ع) را که چهارده قرن پیش فرمود:
«خدا را رعایت کنید! خدا را رعایت کنید! دربارهی بینوایان و مسکینان و آنها را در زندگى خود شریک سازید.»[18]
«همانا خداى سبحان، روزىِ فقراء را در اموال سرمایه داران قرار داده است، پس فقیرى گرسنه نمى ماند جز به كامیابى توانگران، و خداوند از آنان دربارهی گرسنگىِ گرسنگان خواهد پرسید.»[19]
خلاصه آنکه با وجود سفارشات اکید و رهنمونهای متعدد در این حوزه در مکاتب غیر دینی و ادیان الهی همچون اسلام، عبدالبهاء به مخاطبانش وانمود میکرده مسئلهی اقتصاد و تعدیل معیشت از تعلیمات جدید پدرش هست و در هیچ کدام از کتب آسمانی گذشته به آن توجهی نشده است:
ص 352
«او (بهاءالله) راه حل و چارهی مسائل اقتصادی را ارائه کرده است. هیچ کدام از کتب مذهبی پیامبران پیشین دربارهی این امر مهم بشری سخن نگفتهاند.»[20]
[1]- عبدالبهاء، خطابات، ج 2، ص 148.
-[2] اشراق خاوری، پیام ملکوت، ص 134 (به نقل از عبدالبهاء).
-[3] اشراق خاوری، پیام ملکوت، ص 134 (به نقل از عبدالبهاء).
-[4] عبدالبهاء، خطابات، ج 1، صص 32-33.
-[5] اشراق خاوری، پیام ملکوت، ص 138 (به نقل از عبدالبهاء).
-[6] اشراق خاوری، پیام ملکوت، ص 142 (به نقل از عبدالبهاء).
-[7] اشراق خاوری، پیام ملکوت، ص 30 (به نقل از عبدالبهاء).
-[8] اشراق خاوری، پیام ملکوت، ص 134 (به نقل از عبدالبهاء).
-[9] اشراق خاوری، پیام ملکوت، صص134-135(به نقل از عبدالبهاء).
-[10] عبدالبهاء، خطابات، ج 2، ص 148.
-[11] اشراق خاوری، پیام ملکوت، ص 148 (به نقل از عبدالبهاء).
-[12] کاب، آرامش برای جهان پر آشوب، ص 170.
-[13] قرآن کریم، سورهی لقمان، آیهی 19.
-[14] ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج 1، ص 200.
-[15] «وَأَنفِقُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ»: قرآن کریم، سورهی بقره، آیهی 195.
-[16] «الَّذِینَ ینفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّیلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلاَنِیةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلاَ هُمْ یحْزَنُونَ»: قرآن کریم، سورهی بقره، آیهی 274.
-[17] اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، باب 12، ص 149.
-[18] «الله! الله! فی الفقراء و المساکین فشارکوهم فی معائشکم ... »: کلینی، کافی، ج 7، (باب صدقات)، ح 7، ص 52.
-[19] «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِى أَمْوَالِ الْأَغْنِیاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِی وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِكَ»: سید رضی، نهج البلاغه، حکمت 328، ص 533.
[20]- “He has set forth the solution and provided the remedy for the economic question. No religious Books of the past Prophets speak of this important human problem,” Abdu’l-Baha, The Promulgation of Universal Peace, p. 455.
شما اینجا هستید: فهرست کتاب آواز دهل: پژوهشی در تعالیم منسوب به میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله »»» تعلیم ششم: تعدیل معیشت همگانی و رفع مشکلات اقتصادی: دیدگاه نخست: آیا این تعلیم، ابداع بهاییت است؟ صص 343-352
برای بازگشت به فهرست: اینجا را کلیک کنید.
برای دانلود کل کتاب به صورت پی دی اف: اینجا را کلیک کنید.
برای مطالعه قسمت بعدی اینجا را کلیک کنید: تعلیم ششم: تعدیل معیشت همگانی و رفع مشکلات اقتصادی: دیدگاه دوم: آیا بهاییان و در رأس آنها سران بهاییت، خود به امر تعدیل معیشت و حمایت از فقرا اهتمام داشتهاند؟ صص 353-370
برای مطالعه قسمت قبلی اینجا را کلیک کنید: تعلیم پنجم: ترک تعصبات: بخوانیم و بیاندیشیم صص 332-342
آئین بهایی، دیانت بهایی، تعاليم بهايي، بهائيت، بهاییت، بهایی پژوهی، بابیت، بابیه، شیخیه، بیانی، بابی، بابیان، بهاییان، ازلیان، ریمی، تعالیم دوازده گانه بهایی، تعالیم بهاییت، سید کاظم رشتی، سید علی محمد باب، علی محمد باب، سید باب، باب، میرزا حسین علی نوری، بهاء الله، حضرت محبوب، جمال مبارک، صبح ازل، عباس افندی، عبدالبهاء، شوقی، شوقیافندی، ولی امرالله، طاهره قرةالعین، روحیه ماکسول، زرین تاج، ملا محمد زرندی، چارلز میسون ریمی، ریمی، اشراق خاوری، فاضل مازندرانی، اسلمنت، محمد علی فیضی، ابوالفضل گلپایگانی، مهدی گلپایگانی، ابن الذئب، من یظهره الله، مسعود بسیطی، زهرا مرادی، آوازدهل، اقدس، ایقان، بدیع، بیان، مبین، خطابات، مکاتیب، کلمات مبارکه مکنونه، اشراقات، اقتدارات، الواح مبارکه، مفاوضات، کتاب عهدی، الواح وصایا، رساله سوال و جواب، پیام ملکوت، گنجینه حدود و احکام، اسرارالآثار، اشراقات، ادعیه حضرت محبوب، کشف الغطاء، آثار قلم اعلی، گلزار تعالیم بهایی، مطبوعات امری، احباء، احباءالله، احبای خدا، اغنام الله، اغنام الهی، اهل بها، حروف حی، ایادیان امرالله، تاریخچه بهاییت، بهایی پژوهی، تاریخ بدیع، تقویم بهایی، ایام هاء، طرد روحانی، طرد اداری، فرق ضاله، فرقه ضاله، توبه نامه باب، پیامبر عصر جدید، مظاهر ظهور الهی، مشرق الاذکار، محرومیت از تحصیل، همه بار یک دارید، سیاهان آفریقایی، سازمان تبیین، سازمان تشریع، حیفا،حقوق الله، بخوانیم و بیاندیشیم، تحرّي حقيقت، ترك تقاليد، وحدت عالم انساني، دين بايد سبب الفت و محبت باشد، تطابق دين با علم و عقل، ترك تعصبات، تعديل معيشت عمومي، بيتالعدل، محكمه كبری، تعليم و تربيت عمومي، تربیت اجباري، وحدت لسان، وحدت زبان و خط، تساوي حقوق رجال و نساء، تساوی حقوق زنان و مردان، صلح عمومي، تحريم جنگ، جهان بشري محتاج نفثات روح القدس است، نفثات روح القدس، وحدت اساس ادیان، تعصب نژادی، تعصب جنسی،