شما اینجا هستید: فهرست کتاب آواز دهل: پژوهشی در تعالیم منسوب به میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله »»» تعلیم هفتم: بیتالعدل و محکمهی کبری: دیدگاه نخست: آیا این تعلیم تازگی دارد؟ صص 377-392
برای بازگشت به فهرست: اینجا را کلیک کنید.
برای دانلود کل کتاب به صورت پی دی اف: اینجا را کلیک کنید.
ص 377
تعلیم هفتم:[1]
بیتالعدل و محکمهی کبری
«عالم محتاج صلح عمومی است. تا صلح عمومی اعلان نشود عالم راحت نیابد. لابدّ دول و ملل باید محکمهء کبری تشکیل نمایند تا اختلافات را بآن محکمهء کبری راجع کنند و آن محکمهء کبری فیصل نماید.»[2]
ص 378
بیتالعدل، هیئتی نُه نفره یا بیشتر است که به دستور بهاءالله، با اخذ رای از بهاییان و به سرپرستی ولیّ امرالله به منظور تشریع قوانین، ایجاد گردیده است. منظور از محکمهی کبری، ادارهی جهان توسط شورایی به نمایندگی از کل ملل است.
بیتالعدل، قسمتی از تشكیلات بهایی است كه طراح آن، بهاءالله است. پس از او عبدالبهاء تلاش نمود تا آن را بنا کند؛ شوقی افندی نیز آرزوی تحقق آن را داشت. امّا پیامبر، مبیّن آثار و ولیّ امرالله بهاییان هیچ یک در زمان حیات شان با همه ی امکانات مادی و معنوی خویش موفق به تحقق آن نشدند.
در تشكیلات حقوقی بهاییت، دو سازمان مجزا و مكمل وجود دارند: سازمان تشریع و سازمان تبیین.
الف) سازمان تشریع:
سازمان تشریع، منابع قانونگذاری بهاییان هستند. در واقع تنها این سازمان است که میتواند قانون جدیدی وضع نماید و برای بهاییان حکم شرعی تدوین کند. عناصر تشکیل دهندهی این سازمان عبارتند از:
ص 379
1. سلاطین و دولتهایشان[3]
2. آثار بهاءالله خصوصا کتاب اقدس
3. بیتالعدل اعظم[4]
ب) سازمان تبیین:
سازمان تبیین، مرجع تفسیر و تبیین احکام است. این سازمان شامل افرادی است كه حق تبیین و تفسیر عبارات و كلمات رهبران را دارند. این افراد عبارتند از عبدالبهاء و پس از او سلسلهی اولیاء امرالله یعنی شوقی[5] و جانشینان (فرزندان ذکور) او.[6]
بررسی سازمان تشریع
برای مشخص شدن وضعیت فعلی بهاییت از نظر احکام و شریعت، به بررسی اجزای این سازمانها و جایگاه هر جزء میپردازیم.
ص 380
1- سلاطین و دولتهایشان:
آنجا که بهاییت در تشریع قوانینش سلاطین را به عنوان یکی از سه منبع قانون گذاری معرفی میکند، تمایز خود را از ادیان الهی اعلام میکند. چراکه بر خلاف عموم ادیان الاهی، همهی قوانین حكومتی اعم از صحیح و غلط را درست میداند. بهاءالله به پیروانش گفته از آنجا که خدا مقدر نموده حاکمان به قدرت برسند، کسی نباید با امر رؤسای مملکت مخالفت نماید:
«حقّ جلّ و عزّ مملکت ظاهره را بملوک عنایت فرموده بر احدی جائز نه که ارتکاب نماید امریرا که مخالف رأی رؤسای مملکت باشد.»[7]
بهاءالله، همچنین گفته است:
«هر ملتی باید مقام سلطانش را ملاحظه نماید و در آن خاضع باشد و به امرش عامل و به حكمش متمسك. سلاطین مظاهر قدرت و رفعت و عظمت الاهی بوده و هستند.»[8]
عبدالبهاء هم به شدت احبا را به اطاعت محض از حکومتها امر میکند:
«ابدا بدون اذن و اجازهی حكومت، جزئی و كلی نباید حركتی كرد و هر كس بدون اذن حكومت ادنی حركتی نماید، مخالفت به امر مبارك كرده است و هیچ عذری از او مقبول نیست. امر قطعی الاهی این است كه باید اطاعت حكومت نمود. این هیچ تأویل بر نمیدارد و تفسیر نمیخواهد از جملهی اطاعت این است: كلمه ای بدون اذن و اجازه حكومت نباید طبع گردد، تكلیف احبای الاهی اطاعت و انقیاد حكومت است خواه استقلال و خواه مشروطه.»[9]
ص 381
بهاییت حتی برای مقررات دولتی نسبت به قوانین بهایی حق تقدم قائل میشود؛ چنانكه در مقدمهی کتاب اقدس چنین آمده است:
«در توقیعی که حسب الامر حضرت ولی امراللّه (شوقی افندی) خطاب به یکی از محافل ملّیه در سنه ١٩٣٥ صادر گردیده درباره اصولی که مربوط به اجرای تدریجی احکام است چنین میفرمایند :احکامی را که حضرت بهاءاللّه در کتاب اقدس نازل فرمودهاند، در صورتی که اجرایش ممکن و مستقیماً با قوانین مدنی مملکت مغایر نباشد ، بر همه یاران الهی و تشکیلات بهائی در شرق و غرب عالم فرض و واجب است.»[10]
بنابراین، بهاییت قوانین خود را كم ارزشتر از مقررات حكومتی میشمارد. چرا که فارغ از اینکه حکومتها عادل باشند یا ظالم، حق باشند یا باطل، بهاییان موظفاند بدون کوچکترین مخالفتی از آنها اطاعت کنند. ایشان حتی امر شدهاند به اینکه قوانین حکومتی را ارجح بر دستورات بهاءالله بدانند.
البته بهاییان در کشور ایران، ابدا این دستور بهاءالله و عبدالبهاء را اجرا نمیکنند و حتی خلاف قوانین صریح ایران عمل میکنند. مثلا به موجب قانون اساسی ایران، بهاییان اجازهی تبلیغ بهاییت را ندارند در حالی که به وضوح، محافل مختلف بهایی جهت تبلیغ افراد دیگر را میبینیم. این قانون شکنیها منحصر به قوانین ایران نیست. به طور نمونه یکی از قوانین کشور مالزی در حمایت از اطفال و كودكان این است:
«هركس در جهت تغییر دین اطفال و كودكان اقدام كند، به ۵ سال حبس و یا پرداخت ۱۰.۰۰۰ دلار جریمه و یا هر دوی این جرایم محكوم خواهد شد.»
اما بهاییان، بی اعتنا به این ممنوعیت به تبلیغات خود ادامه میدهند و قانون مالزی را رعایت نمیکنند.
صص 382 و 383
به هر حال، طبق فرمان بهاءالله و عبدالبهاء، اولویت، با قانون حکومتی است نه آنچه در احکام بهاییت ذکر شده است. اگر بهاییان، بهاییت را دین میشمرند و بهاءالله را پیامبر میدانند، این را نیز باید بدانند که این مسئله، از نظر عقلی با لزوم پیروی از انبیاء و قوانین الهی كاملاً متناقض است. هیچگاه ارزش قوانین الهی کمتر از قوانین حکومتی نیست.
2- آثار بهاءالله:
قوانینی كه بهاءالله وضع نموده، نه جامع هستند و نه کامل. بسیاری از امور بدیهی که مردم با آنها سر و کار دارند و مورد نیازشان است در قوانین و احکام بهاءالله ذکر نشدهاند.بهاءالله برای جبران این نقصان دستور میدهد:
«آنچه از حدودات در كتاب بر حسب ظاهر نازل نشده، باید امنای بیت عدل مشورت نمایند آنچه را پسندیدند، مجری دارند انه یلهمهم ما یشاء.»[11]
به طور مثال در حكم تنبیه دزد، بهاءالله صرفا به این مطلب اشاره نموده كه: تنبیه دزد، در بار اول تبعیـد، بار دوم حبس و بار سوم نهـادن علامتی در پیشانی اش است.[12] ولی دربارهی میزان مال مسروقه، كیفیت سرقت، مسافت و محل تبعید، مقدار حبس، شكل و نوع علامت، صحبتی نشده است.[13]
شوقی میگوید بهاءالله برخی از حدود و احکام تشریعی و اداری را عمدا بیان نکرده است و بهاییان برای روشن شدن تکلیف باید به بیتالعدل مراجعه کنند.[14] در واقع از آنجا که قوانین و احکام صادره از سوی بهاءالله ناقص است، بهاییان برای کسب تکلیف در امور ناقص، به مراجعهی به بیتالعدل امر شدهاند و آخرین امیدشان در تشریع قوانین مورد نیاز، بیتالعدل است. البته این سیستم معلوم نیست چه مزیتی بر دیگر سیستم های قانون گذاری و مجالس دنیا دارد. در تمام مجالس افرادی جمع میشوند و قوانینی وضع میکنند. داستان بهاییت هم همین است و عدهای افراد معمولی و غیر معصوم قوانینی را وضع میکنند و به طرفداران خود ارائه میدهند.
3-بیتالعدل اعظم:
همانطور که اشاره گردید، بیتالعدل، آخرین امید اهل بهاء برای تشریع قوانین مورد نیاز است. لذا با تفصیل بیشتری این جزء از عناصر سه گانهی سازمان تشریع را بررسی میکنیم:
بیتالعدل، یک مجمع نُه نفره و یا بیشتر است که با آراء بهاییان انتخاب میشود.
در بهاییت سه نوع بیتالعدل وجود دارد: محلی، ملی و بین المللی.[15]
ص 384
همان گونه که از نام آنها نیز معلوم است، بیتالعدل محلی، در شهرها و محلههای مختلف، تأسیس میشود. در برخی کشورها یک بیتالعدل ملی هم تأسیس شده که بیتالعدلهای محلی آن کشور را تحت پوشش خود قرار میدهد. به بیتالعدلهای محلی و ملی، بیتالعدل خصوصی نیز میگویند.
بهاءالله دربارهی بیتالعدل خصوصی چنین میگوید:
«هر آینه، خدا بر مردم هر شهری واجب كرده است كه در آن بیتالعدل بر پا نمایند و در آن افرادی به تعداد عدد بهاء گرد آیند؛ واگر بیش از آن شدند، عیبی ندارد.»[16]
از جمله وظایف بیتالعدلهای خصوصی، تبلیغ بهاییت، سرپرستی کودکان یتیم بهایی، رسیدگی به امور بهاییان، نیازمندان و حل و فصل موارد پیش آمده در میان بهاییان است. البته باید مراقب باشند اقدامی مخالف احکام بهاءالله انجام ندهند.[17]
بیتالعدل بین المللی که نام دیگر آن بیتالعدل عمومی است، تشکیلاتی برای کل بهاییان عالم است. این مؤسسه، مرجع کلیهی امور بهاییان و مؤسس قوانینی دینی ایشان است. اعضای بیتالعدل عمومی، توسط بیتالعدلهای خصوصی انتخاب میشوند. عبدالبهاء میگوید:
ص 385
«در جمیع بلاد بیت عدل خصوصی تشكیل شود و آن بیوت عدل، بیت عدل عمومی انتخاب نمایند. این مجمع (بیتالعدل عمومی) مرجع كل امور است و مؤسس قوانین و احكامی كه در نصوص الاهی موجود نه؛ و جمیع مسائل مشكله در این مجلس حل گردد.»[18]
بهاییان بیتالعدل عمومی را از کل خطایا مصون و احکام صادره از جانب آن را حکم الهی میدانند. عبدالبهاء میگوید:
«بیت عدل الذی جعله الله مصدر كلّ خیر و مصوناً من كل خطاء ...»[19]
در کتاب گنجینهی حدود و احکام بهاییان، دربارهی بیتالعدل، به موارد زیر اشاره شده است:
١- تشکیل بیتالعدل در هر شهر و دیار لازم است.
٢- عدّه اعضای بیتالعدل ٩ نفر و زیاده نیز ممکن است.
٣- بیت عدل بر دو قسم است، خصوصی و عمومی.
۴- بیوت عدل خصوصی بیت عدل عمومی را انتخاب میکنند.
۵- رئیس بیتالعدل عمومی حضرت ولی امراللّه جلّ سلطانه است که عضو ممتاز لاینعزل است.
۶- باید حضرت ولی امرالله یا نایب و وکیلی از طرف حضرتش در جلسات بیت عدل عمومی حاضر باشند.
٧- بیت عدل مصدر تشریع احکام و فروع غیر منصوصه و حکومت قوّه تنفیذ است.
ص 386
٨- آنچه از فروع و احکام غیر منصوصه را که بیتالعدل تشریع فرماید ناسخ نیز تواند بود.[20]
٩- متجاوزین از اوامر و قوانین بیت عدل عمومی مظهر نفاق و در جرگه معرضین از درگاه الهی محسوبند.[21]
4- بررسی سازمان تبیین
همانطور که اشاره شد، وظیفهی این سازمان، تبیین و تفسیر عبارات، كلمات و احکام بهاءالله است. در هر دوره زمانی تنها یک نفر صلاحیت چنین جایگاهی را دارد. نخستین مبیّن، عبدالبهاء بود و پس از وی، سلسلهی اولیاء امرالله یعنی شوقی[22] و جانشینان او (فرزندان ذکورش)وظیفهی تبیین آثار بهاءالله را به عهده خواهند داشت.
- ولیّ امرالله، عضو دائمی و بلاعزل بیتالعدل و در واقع رییس آن محسوب میشود.[23]
- اگر یکی از اعضای بیتالعدل خطایی مرتکب شود، ولیّ امرالله حق اخراج وی را دارد.[24]
ص 387
- اگر حکمی توسط بیتالعدل صادر شود که به تشخیص ولیّ امر، مغایر با نص صریح احکام بهاءالله باشد، ولیّ امرالله باید بکوشد تا آن حکم اصلاح گردد.[25]
- تمام بهاییان، با هر رتبه و مقامی باید در کلیهی امور، از ولیّ امرالله، اطاعت نمایند.[26]
ماجرای ولیّ امر یکی از بزرگترین معضلات بهاییت است و تناقضات متعددی در آن دیده میشود. مشکل اول این است که با وجود ادعاهای متعددِ عبدالبهاء مبنی بر داشتن دانش فوق بشری، دسترسی به علوم از غیر طرق عادی، و داشتن قلم خطا ناپذیر و ملهم،[27] عبدالبهاء از عقیم بودن و منقرض شدن نسل شوقی خبر نداشت و ولیّ امرهای بهایی را فرزندان ذکور از نسل او معین کرده بود.[28]
معضل دوم، ادعای عبدالبهاء مبنی بر تحت حفظ و صیانت و عصمت بودن شوقی توسط بهاءالله و باب است:
«ولی امر اللّه و بیت عدل عمومی كه بانتخاب عموم تأسیس و تشكیل شود در تحت حفظ و صیانت جمال ابهی و حراست و عصمت فائض از حضرت اعلی روحی لهما الفد است.» [29]
با وجود این همه تاکید مبنی بر تاییدات الهی، شوقی مرتکب خطای فاحشی شد و بر خلاف دستور صریح عبدالبهاء جانشینی برای خود معین نکرد:
صص 388 و 389
«باید ولی امر اللّه در زمان حیات خویش من هو بعده را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد.»[30]
و معضل نهایی هم مربوط به مشروعیت بیت العدل است که تنها و تنها با حضور ولیّ امرالله اعتبار دارد. با اشتباهات عبدالبهاء و شوقی دربارهی ولیّ امرالله، و مرگ شوقی سلسلهی ولیّ امرالله از میان برداشته شد و بیت العدل فعلی بر اساس سخنان سران بهایی فاقد هر گونه مشروعیتی است و هیچ کارکردی نمیتواند داشته باشد. شوقی به خوبی این نکته را بیان میکند:
«این نظم بدیع كه از انظمه با طله سقیمه عالم ممتاز و در تاریخ ادیان فرید و بیمثیل و سابقه، بنیادش بر دو ركن ركین استوار. ركن اول و اعظم، ركن ولایت الاهیه كه مصدر تبیین است. و ركن ثانی، بیت عدل اعظم الاهی كه مرجع تشریع است. هم چنانكه در این نظم الاهی تفكیك بین احكام شارع امر و مبادی اساسیهاش كه مركز عهد و میثاق تبیین نموده، ممكن نه. انفصال ركنین نظم بدیع نیز از یكدیگر ممتنع و محال.»[31]
«هر گاه ولایت امر از نظم بدیع حضرت بهآءاللّه منتزع شود اساس این نظم متزلزل و اِلی الأبد محروم از اصل توارثی میگردد که به فرموده حضرت عبدالبهآء در جمیع شرایع الهی نیز بر قرار بوده است. حضرت عبدالبهآء در لوحی که به افتخار یکی از احبّای ایران نازل گردیده میفرماید: «در جمیع شرایع الهیه ولد بکر امتیازات فوق العاده داشته حتّی میراث نبوّت تعلّق به او داشت.» [32]
بدون این مؤسّسه (یعنی ولایت امر) وحدت امر اللّه در خطر افتد و بنیانش متزلزل گردد و از منزلتش بکاهد و از واسطه فیضی که بر عواقب امور در طی دهور احاطه دارد بالمرّه بی نصیب ماند و هدایتی که جهت تعیین حدود و وظائف تقنینیهء منتخبین ضروری است سلب شود. و چنانچه بیت عدل اعظم که اساساً اهمیتش از ولایت امر کمتر نیست از آن منتزع گردد نظم بدیع حضرت بهآءاللّه از جریان باز مانده و دیگر نمیتواند حدود و احکام غیر منصوصهء تشریعی و اداری امر اللّه را که شارع اعظم متعمّداً در کتاب اقدس نازل نفرموده تکمیل نماید.» [33]
بر اساس سخنان خود شوقی، با مرگ او اساس و بنیان بهاییت متزلزل و الی الابد از اصل توارثی ولایت امر محروم گشت و از هدایتی که جهت تعیین حدود و وظائف تقنینیهی منتخبین ضروری است سلب شد. بدین ترتیب بهاییت دیگر نمیتواند حدود و احکام غیر منصوصهی تشریعی و اداری امراللّه را تکمیل نماید. این سخنان شوقی آخرین میخ بر تابوت بهاییت بود اما بهاییان بدون در نظر گرفتن هیچ کدام از معضلات لا ینحلِ فوق الذکر همچنان بر حقانیت خود اصرار دارند و بیت العدل در نبود رکن لازم و عامل مشروعیت خود، بدون هیچ گونه مشروعیتی به فعالیت خود ادامه میدهد.
در ادامه، ضمن بررسی تعلیم بیتالعدل و محکمهی کبری از زوایای سه گانه، به بررسی مفصلتر این موارد میپردازیم.
صص 390-392
آیا این تعلیم تازگی دارد؟
اینکه جامعهی بهاییت و در حیطهی بزرگتر جامعهی بشری توسط گروهی از نمایندگان منتخب مردم اداره شود، آیا ابداع بهاییان است؟ بهاءالله بعد از سخن دربارهی ادارهی مملکت و بیت العدل میگوید:
«آنچه در لندره (لندن) امّت انگریز (انگلیس) به آن متمسّک خوب بنظر میاید چه که بنور سلطنت و مشورت امّت هر دو مزین است.»[34]
عبدالبهاء هم میگوید:
«اگر اختلاف آرایی حاصل گردد، بیت عدل اعظم فوراً حل مشكلات فرماید و اكثریت آراء، آنچه بیان كند، صرف حقیقت است و بیت عدل اعظم به ترتیب و نظامی كه در انتخاب مجالس ملت در اروپا انتخاب میشود، انتخاب گردد.»[35]
بر اساس اعتراف بهاءالله و عبدالبهاء، سیستم پیشنهادی بهاییان برای ادارهی جامعهی بهایی، تقلیدی از مجالس انگلیس و کشورهای اروپایی است و ابداع جدیدی نیست. با این حال، بهاییان دربارهی بیتالعدل، به خود میبالند و میگویند: اگر جهانیان هم مانند ایشان مجمعی تشکیل دهند و اختلافات همهی دولتها و ملتها را به آن ارجاع دهند، جهان به صلح عمومی خواهد رسید. ایشان این مجمع جهانی را «محکمهی کبری» نامیدهاند. عبدالبهاء میگوید:
«از جمیع دول و ملل بانتخاب عمومی محکمهء کبری تأسیس شود و اختلاف و نزاع دول و ملل در آن محکمهء کبری فیصل یابد تا منتهی بجنگ نگردد.»[36]
وی معتقد است آرامش و صلح عالم در گرو این محکمهی کبری است و میگوید:
«تا عَلَم صلح عمومی بلند نگردد و محکمهء کبرای عالم انسانی تشکیل نشود و جمیع امور ما به الاختلاف دول و ملل در آن محکمه قطع و فصل نگردد عالم آفرینش آسایش نیابد.»[37]
حتی راهکار ارائه شده برای تحقق محکمهی کبری هم خلاقیت جدیدی در بر ندارد. محکمهی کبرایی که بهاییان آن را راهکار رسیدن به صلح عمومی میدانند، بسیار شبیه سازمان ملل کنونی است. ایدهی اصلی تأسیس محکمهی کبری نسخه برداری از ایدهای است که سازمان ملل را به وجود آورد. با این وجود بعد از گذشت حدود 65 سال از تاسیس این سازمان، کارکرد مورد ادعای بهاییان برای آن به ثمر ننشسته و جنگ و کشت و کشتار در جهان بیداد میکند و عالم روی آسایش را ندیده است.
البته نمیتوان نقش مذاکرات در سازمان ملل را در کاهش جنگ نادیده پنداشت، اما این هم امری جدید و بدیع نیست و تمام دولتها در گذشته و تا به حال برای جلوگیری از جنگ با هم به مذاکره میپردازند.
اگر ادعا این است که بهاییت، آیندهای را به تصویر کشیده که یک حکومت منصف جهانی، تمامی جهان را اداره خواهد کرد، باید گفت تمامی ادیان در انتظار رسیدن چنین روزی هستند و بهاییان، نخستین کسانی نیستند که به حکومت واحد جهانی و صلح عمومی در آیندهی جهان اندیشیدهاند. آیا بهاییان، در کتاب مقدس ندیدهاند که:
«منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد.»[38]
و در دنبالهی این مطلب تاکید گردیده است:
«[زمین] میراث آنها خواهد بود تا ابدالاباد.»[39]
در كتاب «زند» از كتب مقدس زرتشتیان نیز آمده:
«آنگاه فیروزی بزرگ از طرف ایزدان میشود و اهریمنان را منقرض میسازد و تمام اقتدار اهریمنان در زمین است و در آسمان راه ندارند و بعد از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم كیهان به سعادت اصلی خود رسیده، بنیآدم بر تخت نیكبختی خواهد نشست.»[40]
آیا ایشان فراموش کردهاند که خداوند در قرآن مجید اظهار میدارد:
«و ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوا سازیم و وارث گردانیم»؟[41]
پیشبینی آیندهای درخشان که جمیع مشکلات عالم انسانی توسط یک حکومت جهانی رفع گردد، نیز غیب گویی و کشف بدیعی نیست. در تمامی ادیان وعدهی رسیدن چنین روزی وجود دارد.
-[1] همانطور که در پیشگفتار نیز اشاره شد، عبدالبهاء در کتاب خطابات، تعلیم «تساوی حقوق» را به عنوان تعلیم هفتم معرفی نموده است. اما با توجه به اینکه در بطن تعالیمی چون «وحدت عالم انسانی» و «تساوی حقوق زن و مرد»، این مبحث به تفصیل بیان شده است، به منظور آشنایی بیشتر خوانندگان با تعالیم بهاییان، بحث بیتالعدل و محکمهی کبری جایگزین تعلیم مذکورگردیده است.
[2]- اشراق خاوری، پیام ملکوت، ص 48 (به نقل از عبدالبهاء).
-[3] بهاییان، موظفاند در هر كشوری كه هستند از پادشاه و دولت و قوانین حكومتی، كاملاً اطاعت كنند و كوچكترین مخالفتی با آن دولت و قوانینش ننمایند. لذا نخستین مرجع قانونی اهل بهاء حكومتها و دولتهایی خواهند بود که لزوما عادل نیستند و نظرات متناقض با هم دارند.
-[4] طبق وصیت عبدالبهاء، مشروعیت بیتالعدل، به وجود ولی امری زنده از فرزندان ذکور شوقی وابسته است. اما به دلیل عقیم بودن شوقی و عدم وجود ولی امرالله، بیتالعدل نیز از مشروعیت ساقط گردیده است.
-[5] «حضرت بهاءاللّه فرزند ارشد خود ، حضرت عبدالبهاء ، را جانشین و مبین منصوص تعالیم خویش منصوب فرمودند . حضرت عبدالبهاء نیز حفید ارشدشان ، حضرت شوقی افندی ، را بعد از خود به سمت مبین آیات و ولی امراللّه معین فرمودند»: بهاءالله، اقدس، فصل یادداشتها و توضیحات، شمارهی 131، صص 191- 192.
-[6] «ای یاران مهربان، بعد از مفقودی این مظلوم باید اغصان و افنان سدرهی مباركه و ایادی امرالله و احبای جمال ابهی توجه به ... شوقی افندی نمایند؛ زیرا آیتالله و غصن ممتاز ولی امرالله و مرجع جمیع اغصان و افنان و ایادی امرالله و احباءالله است و مبین آیات الله و من بعده بكراً بعد بكر یعنی در سلالهی او...»: عبدالبهاء، الواح وصایا، صص 11 و12.
-[7] بهاءالله، اقتدارات و چند لوح دیگر، ص 324.
-[8] بهاءالله، اقدس، ص 14.
-[9] اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، باب 75، صص 463 و 464 (به نقل از عبدالبهاء).
-[10] بهاءالله، اقدس، مقدمه، ص 14.
-[11] بهاءالله، اشراقات و چند لوح دیگر، ص 123؛و شوقی، دور بهایی، ص 81.
-[12] «قد کُتِبَ علی السّارق النّفی و الحبسُ و فی الثّالث فاجعلوا فی جبینه علامةً یعْرَفُ بها»: بهاءالله، اقدس، بند 45، ص 43.
-[13] «تعیین مقادیر حدّ سرقت با بیتالعدلست»: اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، باب 46، ص 318.
-[14] «حدود و احکام غیر منصوصهء تشریعی و اداری امر اللّه را که شارع اعظم متعمّداً در کتاب اقدس نازل نفرموده ...»: شوقی، دور بهایی، ص 80.
-[15] اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، باب 27، ص 220.
-[16] «قد كتب الله علی كلّ مدینة أن یجعلوا فیها بیتالعدل و یجتمع فیها النفوس علی عدد البهاء و إن ازداد لابأس»: بهاءالله، اقدس، بند 30، ص 26.(«ب =2» + «هـ =5» + «ا =1» + «ء =1» یعنی 9 نفر)
-[17] «باید وکالةً من انفس العباد در امور و مصالح کلّ تکلّم نمایند مثلاً تبلیغ امرالله اوّلاً چه که این امر اهمّ امور است تا کلّ کنفس واحده در سرادق احدیه وارد شوند و جمیع من علی الأرض هیکل واحد مشاهده شوند. و همچنین در آداب نفوس و حفظ ناموس و تعمیر بلاد و السّیاسة الّتی جعلها اللّه اسّاً للبلاد و حرزاً للعباد ملاحظه کنند و تبلیغ امرالله نظر بحال اوقات و اعصار ملاحظه شود که چگونه مصلحت است و همچنین سایر امورات را مجری دارند ولکن ملتفت بوده که مخالف آنچه در آیات الهی در این ظهور عزّ صمدانی نازل شده نشود چه که حقّ جلّ جلاله آنچه مقرّر فرموده همان مصلحت عباد است»: اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، باب 27، صص 214 و 215.
-[18] اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، باب 27، ص 216.
-[19] اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، باب 27، ص 216.
-[20] منظور از این عبارت، آن است که احکامی که بیتالعدل صادر میکند، میتواند بعدها توسط خود بیتالعدل، نسخ شود. البته بیتالعدل حق ندارد احکام وضع شده توسط بهاءالله را نسخ نماید.
-[21] اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، باب 27، ص 218.
-[22] «حضرت بهاءاللّه فرزند ارشد خود ، حضرت عبدالبهاء ، را جانشین و مبین منصوص تعالیم خویش منصوب فرمودند . حضرت عبدالبهاء نیز حفید ارشدشان ، حضرت شوقی افندی ، را بعد از خود به سمت مبین آیات و ولی امراللّه معین فرمودند»: بهاءالله، اقدس، فصل یادداشتها و توضیحات، شمارهی 131، صص 191-192.
-[23] «ولی امرالله رئیس مقدس این مجلس و عضو اعظم ممتاز لاینعزل و اگر در اجتماعات بالذات حاصل نشود، نائب و وكیلی تعیین فرماید»: عبدالبهاء، الواح وصایا، ص 16؛ و اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، باب 27، ص 216.
-[24] «اگر چنانچه عضوی از اعضاء گناهی ارتكاب نماید كه در حق عموم ضرری حاصل شود، ولی امرالله صلاحیت اخراج او دارد. بعد ملت شخص دیگر انتخاب نماید»: عبدالبهاء، الواح وصایا، ص 16.
-[25] «... ولی امر رئیس لاینعزل این مجلس فخیم است ... هر گاه تصمیمی را وجداناً مباین با روح آیات منزله تشخیص دهد، باید ابرام و تأكید در تجدید نظر آن نماید»: شوقی، دور بهایی، ص 83.
-[26] «حصن متین امر اللّه به اطاعت من هو ولی امر اللّه محفوظ و مصون ماند و اعضای بیت عدل و جمیع اغصان و افنان و ایادی امر اللّه باید کمال اطاعت و تمکین و انقیاد و توجّه و خضوع و خشوع را به ولی امراللّه داشته باشند»: عبدالبهاء، الواح وصایا، ص 12؛ و شوقی، دور بهایی، ص 81.
[27]- برای مشاهده مدارک ادعاهای فوق به فصل چهارم ابتدای قسمت «فرمایشات خلاف علم و عقل عبدالبهاء» مراجعه کنید.
-[28] «ای یاران مهربان، بعد از مفقودی این مظلوم باید اغصان و افنان سدرهی مباركه و ایادی امرالله و احبای جمال ابهی توجه به ... شوقی افندی نمایند؛ زیرا آیتالله و غصن ممتاز ولی امرالله و مرجع جمیع اغصان و افنان و ایادی امرالله و احباءالله است و مبین آیات الله و من بعده بكراً بعد بكر یعنی در سلالهی او...»: عبدالبهاء، الواح وصایا، صص 11-12.
-[29] عبدالبهاء، الواح وصایا، ص 12.
-[30] عبدالبهاء، الواح وصایا، ص 13.
-[31] «این نظم بدیع كه از انظمه با طله سقیمه عالم ممتاز و در تاریخ ادیان فرید و بیمثیل و سابقه، بنیادش بر دو ركن ركین استوار. ركن اول و اعظم، ركن ولایت الاهیه كه مصدر تبیین است. و ركن ثانی، بیت عدل اعظم الاهی كه مرجع تشریع است. هم چنانكه در این نظم الاهی تفكیك بین احكام شارع امر و مبادی اساسیهاش كه مركز عهد و میثاق تبیین نموده، ممكن نه. انفصال ركنین نظم بدیع نیز از یكدیگر ممتنع و محال»: شوقی، توقیعات مبارکه خطاب به احباء شرق، ص 301 .
-[32] شوقی، دور بهایی، ص 79.
-[33] شوقی، دور بهایی، ص 80.
[34]- بهاءالله، مجموعهای از الواح جمال اقدس ابهی که بعد از کتاب اقدس نازل شده، ص 53.
-[35] عبدالبهاء، مکاتیب، ج 3، ص 501.
-[36] اشراق خاوری، پیام ملکوت، ص 30 (به نقل از عبدالبهاء).
-[37] اشراق خاوری، پیام ملکوت، ص 30، صص127-128 (به نقل از عبدالبهاء).
-[38] عهد عتیق. مزامیر داوود، باب 37، آیهی 9.
-[39] عهد عتیق. مزامیر داوود، باب 37، آیهی 18.
-[40] صادقی، بشارات عهدین، ص 238.
-[41] «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ»: قرآن کریم، سورهی قصص، آیهی 5.
شما اینجا هستید: فهرست کتاب آواز دهل: پژوهشی در تعالیم منسوب به میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله »»» تعلیم هفتم: بیتالعدل و محکمهی کبری: دیدگاه نخست: آیا این تعلیم تازگی دارد؟ صص 377-392
برای بازگشت به فهرست: اینجا را کلیک کنید.
برای دانلود کل کتاب به صورت پی دی اف: اینجا را کلیک کنید.
برای مطالعه قسمت بعدی اینجا را کلیک کنید: تعلیم هفتم: بیتالعدل و محکمهی کبری: دیدگاه های دوم و سوم: آیا سران بهایی به این تعلیم عمل نموده اند؟ آیا این تعلیم، منطقی است؟ صص 393-410
برای مطالعه قسمت قبلی اینجا را کلیک کنید:تعلیم ششم: تعدیل معیشت همگانی و رفع مشکلات اقتصادی:بخوانیم و بیاندیشیم صص 371-376
آئین بهایی، دیانت بهایی، تعاليم بهايي، بهائيت، بهاییت، بهایی پژوهی، بابیت، بابیه، شیخیه، بیانی، بابی، بابیان، بهاییان، ازلیان، ریمی، تعالیم دوازده گانه بهایی، تعالیم بهاییت، سید کاظم رشتی، سید علی محمد باب، علی محمد باب، سید باب، باب، میرزا حسین علی نوری، بهاء الله، حضرت محبوب، جمال مبارک، صبح ازل، عباس افندی، عبدالبهاء، شوقی، شوقیافندی، ولی امرالله، طاهره قرةالعین، روحیه ماکسول، زرین تاج، ملا محمد زرندی، چارلز میسون ریمی، ریمی، اشراق خاوری، فاضل مازندرانی، اسلمنت، محمد علی فیضی، ابوالفضل گلپایگانی، مهدی گلپایگانی، ابن الذئب، من یظهره الله، مسعود بسیطی، زهرا مرادی، آوازدهل، اقدس، ایقان، بدیع، بیان، مبین، خطابات، مکاتیب، کلمات مبارکه مکنونه، اشراقات، اقتدارات، الواح مبارکه، مفاوضات، کتاب عهدی، الواح وصایا، رساله سوال و جواب، پیام ملکوت، گنجینه حدود و احکام، اسرارالآثار، اشراقات، ادعیه حضرت محبوب، کشف الغطاء، آثار قلم اعلی، گلزار تعالیم بهایی، مطبوعات امری، احباء، احباءالله، احبای خدا، اغنام الله، اغنام الهی، اهل بها، حروف حی، ایادیان امرالله، تاریخچه بهاییت، بهایی پژوهی، تاریخ بدیع، تقویم بهایی، ایام هاء، طرد روحانی، طرد اداری، فرق ضاله، فرقه ضاله، توبه نامه باب، پیامبر عصر جدید، مظاهر ظهور الهی، مشرق الاذکار، محرومیت از تحصیل، همه بار یک دارید، سیاهان آفریقایی، سازمان تبیین، سازمان تشریع، حیفا،حقوق الله، بخوانیم و بیاندیشیم، تحرّي حقيقت، ترك تقاليد، وحدت عالم انساني، دين بايد سبب الفت و محبت باشد، تطابق دين با علم و عقل، ترك تعصبات، تعديل معيشت عمومي، بيتالعدل، محكمه كبری، تعليم و تربيت عمومي، تربیت اجباري، وحدت لسان، وحدت زبان و خط، تساوي حقوق رجال و نساء، تساوی حقوق زنان و مردان، صلح عمومي، تحريم جنگ، جهان بشري محتاج نفثات روح القدس است، نفثات روح القدس، وحدت اساس ادیان، تعصب نژادی، تعصب جنسی،